جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فحاش

فحاش

فحاش
زشتگوی، مرد فحش گوی، آنکه دشنام بسیار گوید، بد زبان، دهن دریده
فحاش
فرهنگ لغت هوشیار

فحاش

فحاش
مرد فحش گوی. (منتهی الارب). مؤنث آن فحاشه است. (اقرب الموارد). زشتگوی. (ربنجنی). آنکه دشنام بسیار گوید. بدزبان. دهن دریده. آنکه در جواب از حد درگذرد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا