جدول جو
جدول جو

معنی فتحات - جستجوی لغت در جدول جو

فتحات
علامت فتح زبر، جمع فتحات، شکاف قلم
تصویری از فتحات
تصویر فتحات
فرهنگ لغت هوشیار
فتحات
فتحه ها، حرکتی از حروف که هنگام تلفظ آن دهان گشوده می شود، زبرها، نشانه های این حرکت که در روی حرف گذاشته می شود، جمع واژۀ فتحه
تصویری از فتحات
تصویر فتحات
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حتحات
تصویر حتحات
سریع، شتاب، زود، تند، بشتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتوحات
تصویر فتوحات
پیروزی ها، کشورگشایی ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتیات
تصویر فتیات
جمع فتاه، دختران زنان جوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتوحات
تصویر فتوحات
شهرهایی که بجنگ گشوده شود
فرهنگ لغت هوشیار
جمع فتره، سستی ها گسستگی ها سسستی ضعف، زمان میان دو پیغمبر یا دو پادشاه، زمان بین دو نوبت تب، مدت تعطیل مجلس شورای ملی و سنا، آتش سوزانی است که در بدایت حال در سالک وجود داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوحات
تصویر فوحات
بو های خوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتوحات
تصویر فتوحات
جمع فتوح، پیروزی ها، فتح ها، شهرهایی که با جنگ تصرف شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فترات
تصویر فترات
((فَ تَ))
جمع فترت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فتیات
تصویر فتیات
فتات، دختر جوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فترات
تصویر فترات
فترت ها، سستی ها، کندی ها، بازماندگی ها، ضعف ها، مدت ها و فاصله های میان دو واقعه به ویژه مدت تعطیل مجلس شورا، جمع واژۀ فترت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتات
تصویر فتات
خرده و شکستۀ چیزی، ریزۀ هر چیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتات
تصویر فتات
ریزه خرده ریز و شکسته از هر چیز، ریزه نان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتات
تصویر فتات
((فُ))
ریزه و شکسته از هرچیز، ریزه نان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فتات
تصویر فتات
دختر جوان
فرهنگ فارسی عمید