جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فترات

فترات

فترات
جمع فتره، سستی ها گسستگی ها سسستی ضعف، زمان میان دو پیغمبر یا دو پادشاه، زمان بین دو نوبت تب، مدت تعطیل مجلس شورای ملی و سنا، آتش سوزانی است که در بدایت حال در سالک وجود داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار

فترات

فترات
فترت ها، سستی ها، کندی ها، بازماندگی ها، ضعف ها، مدت ها و فاصله های میان دو واقعه به ویژه مدت تعطیل مجلس شورا، جمعِ واژۀ فترت
فترات
فرهنگ فارسی عمید

فترات

فترات
جَمعِ واژۀ فَتْرت. (اقرب الموارد) : دل قوی دار که چنین فترات در جهان بسیار بوده است. (تاریخ بیهقی). رجوع به فترت شود
لغت نامه دهخدا

فتراک

فتراک
تَرک بَند، تسمه و دوال که از عقب زین اسب می آویزند و با آن چیزی به ترک می بندند، سَموت، برای مِثال برافگند برگستوان بر سمند / به فتراک بربست پیچان کمند (فردوسی - ۷/۵۰۶)
فتراک
فرهنگ فارسی عمید

فتراک

فتراک
تسمه و دوالی که از پس و پیش زین اسب آویزند سموت زین ترک بند
فتراک
فرهنگ لغت هوشیار