مولانا یحیی سیبک. از جملۀ علم و فضل خراسان، که در جمیع علوم ماهر بود و در فن عروض مسلم و مشهور. شبستان خیال، تصنیف اوست و در این کتاب تخلص او فتاحی است و ’اسراری’ نیز گاهی تخلص میکرده، و در تخلص فتاحی غزلی سروده که مطلع آن این است: ای که دور لاله ساغر خالی از می می کنی رفت عمر، این داغ حسرت را دوا کی میکنی ؟ و در تخلص اسراری این غزل را در تتبع خواجه حافظ سروده است: ارۀ برگ کنب ای بنگیان زآن تیز شد تا برد بیخ نهال عمرایمان شما. (از مجالس النفائس ص 188 و 189). با توجه به مأخذ بالا از شعرای قرن نهم هجری و همزمان امیر علیشیر نوایی بوده است
مولانا یحیی سیبک. از جملۀ علم و فضل خراسان، که در جمیع علوم ماهر بود و در فن عروض مسلم و مشهور. شبستان خیال، تصنیف اوست و در این کتاب تخلص او فتاحی است و ’اسراری’ نیز گاهی تخلص میکرده، و در تخلص فتاحی غزلی سروده که مطلع آن این است: ای که دور لاله ساغر خالی از می می کنی رفت عمر، این داغ حسرت را دوا کی میکنی ؟ و در تخلص اسراری این غزل را در تتبع خواجه حافظ سروده است: ارۀ برگ کنب ای بنگیان زآن تیز شد تا برد بیخ نهال عمرایمان شما. (از مجالس النفائس ص 188 و 189). با توجه به مأخذ بالا از شعرای قرن نهم هجری و همزمان امیر علیشیر نوایی بوده است
از شعرای قرن نهم هجری. در مجالس النفائس آمده است: مولانا فتحی، از شعرای سلطان یعقوب است و این مطلع از اوست: مجنون چو شام عید نظر بر هلال کرد دیوانه گشت و ابروی لیلی خیال کرد. (از مجالس النفائس ص 312) قزوینی. از شاعران عهد صفوی است. مؤلف تحفۀ سامی آرد: به بیاعی مشغول است و گاهی شعر میگوید. این مطلع از اوست: خواهم ای دیده که حیران نگاری باشی هرزه گردی نکنی در پی یاری باشی. (از تحفۀ سامی ص 149)
از شعرای قرن نهم هجری. در مجالس النفائس آمده است: مولانا فتحی، از شعرای سلطان یعقوب است و این مطلع از اوست: مجنون چو شام عید نظر بر هلال کرد دیوانه گشت و ابروی لیلی خیال کرد. (از مجالس النفائس ص 312) قزوینی. از شاعران عهد صفوی است. مؤلف تحفۀ سامی آرد: به بیاعی مشغول است و گاهی شعر میگوید. این مطلع از اوست: خواهم ای دیده که حیران نگاری باشی هرزه گردی نکنی در پی یاری باشی. (از تحفۀ سامی ص 149)
باغبان، (منتهی الارب) (آنندراج)، مؤلف نشوءاللغه آرد: و عوام مصر یعرفون ’الجنائنی’، و العراقیون یعرفون ’البغوان’ او ’البغوانجی’ او ’الباغبان’ و کان فصحاء العهد العباسی یقولون فی هذا المعنی ’البستانبان’، اما ’التاحی’، بالحاء المهمله، و هوالصحیح الفصیح، فیجهله ابرع اللغویین و ابصر فقهائهم، (نشوء اللغه العربیه و نموها و اکتهالها ص 90)
باغبان، (منتهی الارب) (آنندراج)، مؤلف نشوءُاللغه آرد: و عوام مصر یعرفون ’الجنائنی’، و العراقیون یعرفون ’البغوان’ او ’البغوانجی’ او ’الباغبان’ و کان فصحاء العهد العباسی یقولون فی هذا المعنی ’البستانبان’، اما ’التاحی’، بالحاء المهمله، و هوالصحیح الفصیح، فیجهله ابرع اللغویین و ابصر فقهائهم، (نشوء اللغه العربیه و نموها و اکتهالها ص 90)
دهی از دهستان گیلان شهرستان شاه آباد، که در 9 هزارگزی جنوب خاوری گیلان و یکهزار و پانصد گزی راه شوسۀ گیلان به ایلام و شاه آباد قرار دارد. جایی کوهستانی، گرمسیر و دارای 60 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه چله تأمین میشود. محصول عمده اش غلات، حبوب، پنبه، صیفی، توتون، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. اهالی از طایفۀ کلهر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان گیلان شهرستان شاه آباد، که در 9 هزارگزی جنوب خاوری گیلان و یکهزار و پانصد گزی راه شوسۀ گیلان به ایلام و شاه آباد قرار دارد. جایی کوهستانی، گرمسیر و دارای 60 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه چله تأمین میشود. محصول عمده اش غلات، حبوب، پنبه، صیفی، توتون، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. اهالی از طایفۀ کلهر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)