فایض فیض دهنده، فیض رسان، منتشر، ریزان، کنایه از بهرۀ پول ادامه... فیض دهنده، فیض رسان، منتشر، ریزان، کنایه از بهرۀ پول تصویر فایض فرهنگ فارسی عمید
فایض فرو ریزنده، فیض دهنده فیض رساننده، آبی که پس از پر شدن ظرف یا حوض از اطراف آن فرو ریزد، وافر سرشار لبریز ادامه... فرو ریزنده، فیض دهنده فیض رساننده، آبی که پس از پر شدن ظرف یا حوض از اطراف آن فرو ریزد، وافر سرشار لبریز فرهنگ لغت هوشیار
فایض ((یِ)) فیض دهنده، فیض رساننده، آبی که پس از از پر شدن ظرف از اطراف آن فرو می ریزد ادامه... فیض دهنده، فیض رساننده، آبی که پس از از پُر شدن ظرف از اطراف آن فرو می ریزد تصویر فایض فرهنگ فارسی معین