دها، داه، داهه، نام گروهی از مردم سکائی، آنان که با کورش کبیر جنگیده اند و کورش بدست آنان کشته شده است بر طبق روایت برس کلدانی، (ایران باستان ج 1 ص 470)
دها، داه، داهه، نام گروهی از مردم سکائی، آنان که با کورش کبیر جنگیده اند و کورش بدست آنان کشته شده است بر طبق روایت برس کلدانی، (ایران باستان ج 1 ص 470)
نوعی از طعام باشد که پاچه نیز خوانند، (آنندراج) (هفت قلزم)، نوعی از طعام باشد که عربان باهه اش گویند، باجه معرب آن است، (منتهی الارب)، نوعی از طعام، (ناظم الاطباء)
نوعی از طعام باشد که پاچه نیز خوانند، (آنندراج) (هفت قلزم)، نوعی از طعام باشد که عربان باهه اش گویند، باجه معرب آن است، (منتهی الارب)، نوعی از طعام، (ناظم الاطباء)
یا طه، نام سورۀ بیستم از قرآن کریم: پس از الحمد و الرحمن و الکهف پس از یاسین و طاسین میم و طاها، خاقانی، نفس طاها راست یک شب قاب قوسین نزد حق گر دو گردد نفس طاها برنتابد بیش از این، خاقانی، ، نام حضرت پیغمبر چرا که اشارت است از یا طاهر، (آنندراج) : از علم پاک جانش وز زهد دل ولیکن بر رو نبشته طاها بر طیلسانش یاسین، ؟ و رجوع به طه شود
یا طه، نام سورۀ بیستم از قرآن کریم: پس از الحمد و الرحمن و الکهف پس از یاسین و طاسین میم و طاها، خاقانی، نفس طاها راست یک شب قاب قوسین نزد حق گر دو گردد نفس طاها برنتابد بیش از این، خاقانی، ، نام حضرت پیغمبر چرا که اشارت است از یا طاهر، (آنندراج) : از علم پاک جانش وز زهد دل ولیکن بر رو نبشته طاها بر طیلسانش یاسین، ؟ و رجوع به طه شود
نام قصبه ای است در سودان وسطی دارای عرض شمالی س126 و طول شرقی س43 1 واقع در کنار رود ’گولبی نکیندی’ که به خلیج ’نیجر’ میریزد، رود مزبور در عبور از این قصبه 40 گز پهنا و 6 گز ژرفا دارد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام قصبه ای است در سودان وسطی دارای عرض شمالی س126 و طول شرقی س43 ْ1 واقع در کنار رود ’گولبی نکیندی’ که به خلیج ’نیجر’ میریزد، رود مزبور در عبور از این قصبه 40 گز پهنا و 6 گز ژرفا دارد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
بدیع، و اصل آن واه واه یعنی وه وه بوده (!) بمعنی خوب خوب، و واو و فاء به یکدیگر تبدیل جسته اند، (آنندراج)، چیزی بدیع و نیکو، (اوبهی)، هر چیز نیکو و غریب، (برهان) : تو همی گوی شعر تا فردا بخشدت خواجه جامۀ فافا، بلجوهر (از یادداشت بخط مؤلف)
بدیع، و اصل آن واه واه یعنی وه وه بوده (!) بمعنی خوب خوب، و واو و فاء به یکدیگر تبدیل جسته اند، (آنندراج)، چیزی بدیع و نیکو، (اوبهی)، هر چیز نیکو و غریب، (برهان) : تو همی گوی شعر تا فردا بخشدت خواجه جامۀ فافا، بلجوهر (از یادداشت بخط مؤلف)