جبل باریشا ناحیه ای است در قضای حارم از ولایت و سنجاق حلب، در جهت غربی حلب که دارای 23 پارچه قریه میباشد، پاره ای آثار عتیقه و خرابه های بتخانه و کلیسای مربوط بدورۀ جنگهای صلیبی در آنجا بجای است، (قاموس الاعلام ترکی ج 2)، آنکه بینی باریک دارد، اذلف، (منتهی الارب)
جبل باریشا ناحیه ای است در قضای حارم از ولایت و سنجاق حلب، در جهت غربی حلب که دارای 23 پارچه قریه میباشد، پاره ای آثار عتیقه و خرابه های بتخانه و کلیسای مربوط بدورۀ جنگهای صلیبی در آنجا بجای است، (قاموس الاعلام ترکی ج 2)، آنکه بینی باریک دارد، اَذلَف، (منتهی الارب)
ظاهراً بمعنی سهم، بخشش باشد: بهر وقت که خزانه ای بیاوردندی جماعت امرا و دوستان خزانه داران پیش ایشان می رفتند و باریقو می خواستند و ایشان بقدر هر یک را چیزی میدادند ... و خزانچیان نیز باریقو بهمدیگر میدادند، (تاریخ مبارک غازانی چ انگلستان ص 332)
ظاهراً بمعنی سهم، بخشش باشد: بهر وقت که خزانه ای بیاوردندی جماعت امرا و دوستان خزانه داران پیش ایشان می رفتند و باریقو می خواستند و ایشان بقدر هر یک را چیزی میدادند ... و خزانچیان نیز باریقو بهمدیگر میدادند، (تاریخ مبارک غازانی چ انگلستان ص 332)
قسمت سوم از پنج قسمت عالم و قارۀ سوم از سه قارۀ قدیم که عبارت از شبه جزیره ایست مثلث شکل و بواسطۀ تنگۀ سوئز به آسیا اتصال داشته و اکنون بواسطۀ کانال سوئز از آن جداشده است. و این قسمت از عالم محدود است از طرف شمال بدریای مدیترانه و از طرف مغرب به اوقیانوس اطلس و از طرف مشرق به دریای هند و از طرف شمال شرقی به بحر احمر. ممالک عمده آن از این قرار است: مصر، الجزایر، مراکش، تونس، افریقای غربی فرانسه، افریقای استوائی فرانسه، جیبوتی، ماداگاسکار، سودان، افریقای شرقی انگلیس، اتحادیۀ جنوب افریقا، بیژریا، ساحل طلا، سیرالئون، کنگو، آنگولا، مزامبیک، طرابلس، سیرنائیک، اریتره، سومالی، اتیوپی، کامرون، تگو، افریقای شرقی، ریودواورو، و قسمتی از گینه. (از ناظم الاطباء). یکی ازقطعات پنجگانه عالم جزو برّ قدیم و آن بعد از حفر ترعۀ سوئز بصورت جزیره ای درآمد. از شمال به بحرالروم (مدیترانه) ، از مغرب به اقیانوس هند محدود است. بحر احمر و ترعۀ سوئز آنرا از آسیا جدا میکنند. وسعت آن سی میلیون کیلومتر مربع است و در حدود 207 میلیون تن جمعیت دارد. قسمت عمده این قطعه در منطقۀ حاره، شامل صحرا و بیابانهای سوزانست. دو منطقۀ شمال و جنوب آن معتدل و زرخیز است. بسیاری از قطعات آن مستعمره یا تحت الحمایۀ دولتهای استعماری بود و بتدریج مستقل و آزاد شده و میشوند. (از فرهنگ فارسی معین). در الموسوعه العربیه آمده: قاره ایست بمساحت 30 میلیون کیلومتر مربع و 235 میلیون تن جمعیت یعنی حدود هشت درصد از جمعیت تمام دنیا. این قاره از دو تپۀ بزرگ که محفوف بزمینهای هموار هستند، تشکیل می شود. تپه های شمالی که کم ارتفاع است و حد متوسط ارتفاع آنها به 450 متر از سطح دریا می رسد وتپه های جنوبی که ارتفاع آنها بیشتر و حداکثر ارتفاع آن به 800 متر بالاتر از سطح دریا میرسد. خط استوا این قاره را به دو قسم منقسم میکند و بیشتر قسمت این قاره در منطقۀ حارّه قرار گرفته ولی اطراف آن در منطقۀ معتدله قرار گرفته است. (از الموسوعه العربیه). وضع اقلیمی: با توجه به کیفیات خاص حرارت و فشار و رطوبت هوا و مقدار باران و سایر عوامل اقلیمی، سطح زمین را به هفت اقلیم تقسیم کرده اند که یکی از آنها اقلیم گرم آفریقائی است. مساحت سرزمینهای افریقا که در منطقۀ حارّه قرار دارد از سایر قطعات خشکی بیشتر است. در بخش بزرگی از این قاره، سرما و یخبندان برای سکنه قابل درک و حد متوسط حرارت سالیانۀ هوا همیشه از 205+ کمتر نیست. هوا همیشه مرطوب و آسمان پوشیده از ابر یا مه و مقدار باران سالیانه بالغ بر 2000 میلیمتر و در پاره ای از نقاط مانند ناحیۀ کامرون (ناحیۀ واقع در افریقای مرکزی مجاور خلیج گینه) متجاوز از 4000 میلیمتر است. و در دو موقع از سال بطور منظم از بعدازظهر طوفان شدید آغاز می شود و بارانی سیل آسا فرومیریزد. (از کتاب کلیات جغرافیای سال چهارم ادبی ص 121). وضع گیاهی: گیاه افریقا برحسب ریزش تغییر میکند. در منتهای شمالی قاره، گیاه مانند گیاه اروپا است. جنگلهای این قسمت بیشتر درختان بلوط دارد، ولی زیتون و مو و انجیر نیز فراوان است. منتهای جنوبی با خلنج فراوان و رستنیهای دارای گلهای پرجلوه ممتاز است، جنگل ندارد، ولی چراگاههای پرنعمت دارد. بیابانهای بسیار کم رستنی دارد ولی اقاقیای خاردار (نوع آکاسیا) موجود است. در قسمت شمالی صحرا، یونجه نواحی پهناوری را پوشانیده. در واحه ها و نیز در درۀ نیل، نخل خرما وجود دارد. نواحی دارای باران فصلی، دشتهای علف دار یا ساونا هستند، و در آنهابائوباب و هندوانه و غیره بعمل می آید. منطقۀ استوایی جز در اراضی مرتفع شرقی، مستور از جنگلهای استوایی انبوه است، که اقسام بسیار مختلفی از درختان دارنداز قبیل اقسام نخل، آبنوس، ماهوگانی و غیره. در قسمت هائی از سواحل شرقی و دامنه های کوهها که اقلیم مساعد و ریزش در طی سال معتدل است نیز جنگلهائی وجود دارد. در دامنه های کوهها انبوهه های خیزران موجود است. از رستنیهایی که بومیان کشت میکنند: یام، پیچک شیرین، موز، پسته زمینی و ارزن است. قهوه، بومی افریقاست واز ناحیه کافا (ناحیه ای در شمال قسمت مرکزی افریقا) نام گرفته. منابع معدنی: تقریباً تمام محصول الماس جهان و بیش از 1/3 محصول سالیانۀ طلا از افریقا بخصوص از افریقای جنوبی بدست می آید. ولی طلا از نواحی اطراف خلیج گینه و غیره نیز حاصل می شود. بعضی از سرشارترین منابع مس جهان در غرب دریاچه های داخلی قرار دارد. آهن از قدیم الایام بتوسط بومیان استخراج میشده است. و نمک فراوان دارد. سکنه: آن مناطقی از افریقا که دارای جوامع متمدن است، منتهای شمالی و منتهای جنوبی قاره می باشد. بقیۀ قاره مسکن اقوامی از نژادهای مختلف و با زبانهای مختلف است که از جهت شکل ظاهری و وسیلۀ زندگی نیز متفاوتند. پیگمه های جنگلهای استوائی و بوشمنهای نواحی جنوب قاره، نمایندۀ قدیمترین سکنۀ افریقا محسوبند. بوشمنها و هوتنتوتها درناحیۀ کالاهاری (جنوب غربی افریقا) و بچوانالند، مسکن دارند. سیاهکان در کنگوی بلژیک، سیاهپوستان در غرب افریقا و حامی ها در مصر و سودان و حبشه و سومالی وشمال افریقا و قسمتهائی از صحرا سکنی دارند. نژادهای دیگر از قبیل سامی (اعراب شمال و شرق) افریقا و بانتو نیز وجود دارد. بیشتر 220000000 تن سکنۀ افریقاتحت نظامهای قبیله ای استبدادی زندگی میکنند. چندگانی (دارای چند زن یا شوهر) رواج دارد، و برده داری در بعضی قسمتها معمول است، سحر و جادو در ادیان بومی نقش عمده دارد. بطور تخمین میتوان گفت که کمتر از نصف جمعیت قاره تحت تأثیر ادیان خارجی واقع شده یا به آنها گرویده اند. از این جهت دین اسلام درجۀ اول دارد، مسیحی ها به انضمام قبطی ها کمتر از 0/04 تمام جمعیت است. استعمار افریقا از طرف سفیدپوستان سبب تشکیل مناطق اروپائی نشین شده است. ولی سکنۀ سفیدپوست در اقلیت هستند و حتی در افریقای جنوبی عده بومیان چهار برابر سفیدپوستان است. جانداران: افریقا مسکن اصلی اقسام زیادی از حیوانات از جمله پستانداران عظیم الجثه است. از پستانداران آن زرافه، اوکایی، اسب آبی، گوریل و شمپانزه است که مخصوص افریقا هستند. از حیوانات جالب شکارچیان شیر، پلنگ، کرگدن دوشاخ، گورخر افریقائی، آهو و بوفالوی افریقائی است. بمنظور جلوگیری از انقراض این حیوانات در سال 1900 میلادی کنفرانسی بین المللی تشکیل یافت. و در نتیجۀ آن پهنه هائی برای حفظ این حیوانات تشخیص داده شد (پناهگاههای وحوش). فیل افریقائی را بجهت عاج آن شکار میکنند. مرغ گینه و بعضی اقسام کفتار مخصوص افریقاست. شترمرغ در نواحی نسبتاً خشک زندگی میکند. پرنده های دیگر قاره، مارابو، مرغ کاتب، طوطی و غیره است. در رودهای بزرگ و دریاچه های استوایی تمساح زندگی میکند. انواع بسیاری از حشرات دارد، که از آن جمله تسه تسه است، زیای منتهای شمالی قاره شبیه زیای اروپا و مشتمل بر خرس، شغال، و روباه می باشد. الاغ وحشی قسمت شرقی افریقای مرکزی زیای الاغ اهلی است. شتر از ایام قدیم از آسیا وارد افریقا شده. در جاهائی که آب و هوا و رستنی مساعد است، پرورش گاوو گوسفند و بز معمول میباشد. کشف و تاریخ:اگرچه درۀ نیل یکی از قدیمترین زادگاههای تمدن بوده و تمدن مصری از پیش از 3000 قبل از میلاد سابقه دارد، داخل افریقا تا قرن 15 میلادی ناشناخته بود، و هنوز هم کاملاًپوییده نشده است. در ایام باستانی کوششهائی برای نفوذ در داخل قاره بعمل آمد. هرودوت در قرن پنجم قبل ازمیلاد و هیئت اعزامی نرون در قرن اول بعد از میلاد هردو درصدد حل یکی از معماهای قدیم (یعنی کشف منبع نیل) ، برآمدند، ولی توفیق نیافتند. در 146 قبل از میلاد دولت کارتاژ از رومیان شکست خورد، و شمال افریقا مستعمرۀ رومی شد (افریقای روم). در فاصله قرن 7 تا 11 میلادی اسلام در افریقا نفوذ یافت، و مسلمانان (خاصه مورها) ازشمال افریقا به اروپا تاختند، تا آنکه در قرن 15 م. دست آنان از اروپا کوتاه شد. جستجوی سواحل افریقا بتوسط اروپائیان با مسافرت دیاش در سال 1488 میلادی بگرد دماغۀ امیدنیک آغاز گردید: در قرون 16 و 17 میلادی بتدریج سوداگران پرتغالی، هلندی، بریتانیایی و فرانسوی به افریقا روی آوردند. جستجوهای سپیک در سال 1876 میلادی و دیگران سرچشمۀ نیل را مکشوف ساخت، لیونیگستن افریقا را از طرفی به طرف دیگر پیمود. کشف ثروت سرشار داخل افریقا باعث استعمار پردامنۀ آن از طرف اروپائیان گردید. در 1912 میلادی قارۀ افریقا بین دولتهای مقتدراروپایی تقسیم شده بود. و فقط مصر و حبشه و لیبری تاحدی استقلال داشتند. پس از جنگ جهانی اول، مستعمرات آلمان بین فرانسه و انگلستان تقسیم شد. اسپانیا و ایتالیا و بلژیک و پرتقال نیز در افریقا، مستعمراتی داشته و دارند. (بعد از جنگ جهانی دوم سازمان ملل دست ایتالیا را تقریباً از تمام متصرفات آن کوتاه کرد). در جنگ جهانی دوم پیکارهای مهمی در افریقای شمالی روی داد، که منجر به شکست (1943 میلادی) نیروهای محور گردید. پس از جنگ جهانی دوم نهضتهای خودمختاری و استقلال طلبی شدیدی در افریقا بروز کرد. و بسیاری از مستعمرات و سرزمینهای افریقا کمابیش استقلال یافتند. نهضتهای ملی و ضداستعمار اروپائی رو بشدت است و بتدریج بیشترکشورهای این قاره به استقلال سیاسی رسیده اند. (از دائره المعارف فارسی). اکتشافات نقاط مجهول درافریقا: تا قرن هجدهم میلادی قسمت اعظم قارۀ افریقاهمچنان بر جهان متمدن پوشیده ماند و نامعلوم بود و در این قرن بود که بجهات اقتصادی دول استعماری به جستجوی درون این قاره و اکتشافات در داخل آن پرداختند. توضیح این اجمال آنکه از قرن شانزدهم میلادی که راه دریایی هندوستان و همچنین قطعۀ امریکا کشف شد تا قرن هیجدهم توجه ملل دریانورد و استعمارطلب اروپائی تنها بمنابع ثروت و ذخایر معدنی امریکا و هندوستان معطوف بود و قطعۀ افریقا با وجود اینکه فاصله کمتری از اروپا داشت بعلت مشکلات فراوان مانند وجود بیابانهاو صحاری خشک و سوزان و بی آب و گیاه و جنگلهای انبوه غیرقابل نفوذ و رودخانه های پرآب و باتلاقهای پرخطر وحیوانات بیشمار درنده و حشرات موذی بیماری زا و همچنین سکنۀ وحشی آدمخوار که بصورت قبایل متعدد در این قطعۀ مرموز پراکنده بودند و آب و هوای فوق العاده گرم و مرطوب و پشه های موذی که مانع نفوذ سیاحان بداخل آن میشد، بکلی تا قرن هیجدهم از نظرها دور مانده و جهان متمدن کمترین اطلاع از داخل آن نداشت. این موضوع را از نقشه ای که یکی از علمای جغرافی در سال 1749 م. از این قاره ترسیم کرده بخوبی میتوان استنباط کرد، زیرا در این نقشه تنها نقاط افریقا که دریانوردان متمدن آنها را شناخته بودند، معلوم گردیده و داخل این قاره را بکلی سفید نشان داده که نشانۀ بی اطلاعی از درون قارۀ مزبور است. ولی در اواخر قرن هیجدهم که بعلت اعلان استقلال کشورهای متحد آمریکا، دست انگلستان از بازار تجارت آنجا کوتاه شد، قارۀ افریقا را مورد نظر قرار داد و ابتدا انجمنی بنام ’انجمن افریقائی’ بمنظور کشف خصوصیات و دست یابی بدرون افریقا در لندن تشکیل گردید. و اقدامات دولت انگلیس برای تسخیر افریقا دولتهای فرانسه و بلژیک و آلمان و پرتقال و ایتالیا را نیز بر آن داشت که سیاحانی به این قطعه اعزام دارند و در نتیجه مناطق نفوذ و مستعمراتی برای خود دست و پا کنند. بطور کلی اکتشافات داخل افریقا را میتوان به سه دورۀ جدا از هم تقسیم کرد: الف - دورۀ اول: در این دوره که از اواخر قرن هیجدهم شروع و به اواسط قرن نوزدهم ختم میگردد، سیاحان انگلیسی و فرانسوی سرچشمه های رود خانه نیجریه، سودان و سرزمینهای اطراف خلیج گینه قسمتهائی از صحرای کبیر ونواحی حبشه را کشف کردند. در نتیجۀ زحمات سیاحان مزبور بود که دول فرانسه و انگلستان نواحی الجزایر و کاپ را مسخر کردند و بعدها از این دو پایگاه که منتهی الیه شمالی و جنوبی این قطعه بود، شروع به اکتشافات منظم داخلۀ افریقا کردند. ب - دورۀ دوم: این دوره از اواسط قرن نوزدهم تا آخر 1880 میلادی یعنی در حدود سی سال طول کشید و یکی از دوره های پررونق و موفقیت آمیز کشف در داخل افریقا بشمار می آید. در این دوره هیأتهای مجهز اکتشافی انگلیسی و فرانسوی و آلمانی نواحی وسیع افریقای شرقی از قبیل سرزمینهای مجاور دریاچه ها و کوههای کنیا وکلمانجارو و سرچشمه های شط نیل و کنگو و افریقای جنوبی، از جمله سرزمینهای اطراف رود خانه زامبز و سواحل موزامبیک و افریقای مرکزی و نواحی کامرون و کرانه های شط کنگو را کشف نمودند. مشهورترین کسانی که در این دوره در حقیقت نقاط مجهول افریقا را کشف کردند، استانلی ولیوئینگستن انگلیسی و کامرون آلمانی هستند. ج - دوره ٔسوم: این دوره که از 1880 میلادی تا اوائل دورۀ معاصر ادامه داشت، ترقیات عظیم صنعتی و احتیاج مبرم دول اروپائی ببازارهای فروش و استفادۀ ارزان از منابع و مواد اولیۀ سرزمینهای افریقا و نیروی انسانی ساکنان آن که هنوز به نخستین مراحل رشد اجتماعی نرسیده بودند، کشفیات افریقا را نه تنها داخل مرحلۀ نوین ساخت بلکه باعث خونریزیهای بسیار و کشتارهای بیرحمانه نیز گردید. در این دوره هیأتهای اکتشافی مجهز به تمام وسایل علمی و فنی بودند و قسمت اعظم داخل افریقا را کشف کردند. نژاد و مردم افریقا: افریقا مرکز مردم سیاه پوست است. این مردم علاوه بر سیاهی پوست، موی سیاه و مجعد و بینی پهن و لبهای کلفت دارند و از مختصات دیگر این نژاد اینکه تحمل آنان نسبت بگرما بیشتر است، و بهرحال از لحاظ تعداد از سایر نژادها کمتر هستند. و خود این نژاد دارای تیره های مختلفی است، از آن جمله تیره سودانی که در دشتهای شمالی افریقا سکونت دارند و تیره گینه ای که ساکنان جنگلهای استوائی را تشکیل میدهند و تیره کنگوئی که در مرکز افریقا هستند و تیره پیگمه ای که بسیارکوتاه قامتند. و تیره اتیوپی که در حبشه سکنا دارندو بعضی از ممیزات تیره سفید در آنها دیده میشود و تیره افریقای جنوبی که ساکن صحرای کالاهاری در افریقای جنوبی هستند. و تیره بوشمن ها که به پیگمه ها شباهت دارند و در افریقای جنوبی سکونت دارند. (از جغرافیای سال اول دانشسراها و کلاس تربیت معلم). زبان مردم افریقا: مشهورترین زبان مردم افریقا لغت عرب است که در تمام بلاد مغرب و همچنین در میان مردم سودان و مردم مصر بکار میرود و پس از آن زبان حبشی است و غیر از این دو لغات فراوان بیشماری درافریقا رواج دارد که به تعداد و شماره نمی آید، یعنی هر فرقه و ملتی لغتی خاص خود دارند. ادیان: مشهورترین ادیانی که درافریقا رواج دارد، دین اسلام است که مردم شمال افریقا و شرق آن قطعه، پیرو آن هستند و در این اواخر بر اثر تبلیغات دینی اعراب مردم بسیاری از نقاط مختلف آفریقا به دین اسلام گرویده اند. پاره ای از اقوام افریقائی، مسیحی هستند و عده کمی یهودی نیز در افریقا وجود دارند. و علاوه بر این ادیان افریقائی است که در میان گروهی اقوام این قاره رواج دارد. (از دائره المعارف فرید وجدی). و رجوع به الموسوعه العربیه و معجم البلدان ذیل افریقیه و التفهیم و مزدیسنا و تاریخ مغول عباس اقبال و فهرست تاریخ ایران باستان و دائره المعارف فرید وجدی و قاموس الاعلام ترکی ذیل افریقیه و یشتها ج 1 ص 410، 137 و افریقیه و لوبیه در همین لغت نامه شود، بلند کردن و بلند شدن. (آنندراج)
قسمت سوم از پنج قسمت عالم و قارۀ سوم از سه قارۀ قدیم که عبارت از شبه جزیره ایست مثلث شکل و بواسطۀ تنگۀ سوئز به آسیا اتصال داشته و اکنون بواسطۀ کانال سوئز از آن جداشده است. و این قسمت از عالم محدود است از طرف شمال بدریای مدیترانه و از طرف مغرب به اوقیانوس اطلس و از طرف مشرق به دریای هند و از طرف شمال شرقی به بحر احمر. ممالک عمده آن از این قرار است: مصر، الجزایر، مراکش، تونس، افریقای غربی فرانسه، افریقای استوائی فرانسه، جیبوتی، ماداگاسکار، سودان، افریقای شرقی انگلیس، اتحادیۀ جنوب افریقا، بیژریا، ساحل طلا، سیرالئون، کنگو، آنگولا، مزامبیک، طرابلس، سیرنائیک، اریتره، سومالی، اتیوپی، کامرون، تگو، افریقای شرقی، ریودواورو، و قسمتی از گینه. (از ناظم الاطباء). یکی ازقطعات پنجگانه عالم جزو برّ قدیم و آن بعد از حفر ترعۀ سوئز بصورت جزیره ای درآمد. از شمال به بحرالروم (مدیترانه) ، از مغرب به اقیانوس هند محدود است. بحر احمر و ترعۀ سوئز آنرا از آسیا جدا میکنند. وسعت آن سی میلیون کیلومتر مربع است و در حدود 207 میلیون تن جمعیت دارد. قسمت عمده این قطعه در منطقۀ حاره، شامل صحرا و بیابانهای سوزانست. دو منطقۀ شمال و جنوب آن معتدل و زرخیز است. بسیاری از قطعات آن مستعمره یا تحت الحمایۀ دولتهای استعماری بود و بتدریج مستقل و آزاد شده و میشوند. (از فرهنگ فارسی معین). در الموسوعه العربیه آمده: قاره ایست بمساحت 30 میلیون کیلومتر مربع و 235 میلیون تن جمعیت یعنی حدود هشت درصد از جمعیت تمام دنیا. این قاره از دو تپۀ بزرگ که محفوف بزمینهای هموار هستند، تشکیل می شود. تپه های شمالی که کم ارتفاع است و حد متوسط ارتفاع آنها به 450 متر از سطح دریا می رسد وتپه های جنوبی که ارتفاع آنها بیشتر و حداکثر ارتفاع آن به 800 متر بالاتر از سطح دریا میرسد. خط استوا این قاره را به دو قسم منقسم میکند و بیشتر قسمت این قاره در منطقۀ حارّه قرار گرفته ولی اطراف آن در منطقۀ معتدله قرار گرفته است. (از الموسوعه العربیه). وضع اقلیمی: با توجه به کیفیات خاص حرارت و فشار و رطوبت هوا و مقدار باران و سایر عوامل اقلیمی، سطح زمین را به هفت اقلیم تقسیم کرده اند که یکی از آنها اقلیم گرم آفریقائی است. مساحت سرزمینهای افریقا که در منطقۀ حارّه قرار دارد از سایر قطعات خشکی بیشتر است. در بخش بزرگی از این قاره، سرما و یخبندان برای سکنه قابل درک و حد متوسط حرارت سالیانۀ هوا همیشه از 205+ کمتر نیست. هوا همیشه مرطوب و آسمان پوشیده از ابر یا مه و مقدار باران سالیانه بالغ بر 2000 میلیمتر و در پاره ای از نقاط مانند ناحیۀ کامرون (ناحیۀ واقع در افریقای مرکزی مجاور خلیج گینه) متجاوز از 4000 میلیمتر است. و در دو موقع از سال بطور منظم از بعدازظهر طوفان شدید آغاز می شود و بارانی سیل آسا فرومیریزد. (از کتاب کلیات جغرافیای سال چهارم ادبی ص 121). وضع گیاهی: گیاه افریقا برحسب ریزش تغییر میکند. در منتهای شمالی قاره، گیاه مانند گیاه اروپا است. جنگلهای این قسمت بیشتر درختان بلوط دارد، ولی زیتون و مو و انجیر نیز فراوان است. منتهای جنوبی با خلنج فراوان و رستنیهای دارای گلهای پرجلوه ممتاز است، جنگل ندارد، ولی چراگاههای پرنعمت دارد. بیابانهای بسیار کم رستنی دارد ولی اقاقیای خاردار (نوع آکاسیا) موجود است. در قسمت شمالی صحرا، یونجه نواحی پهناوری را پوشانیده. در واحه ها و نیز در درۀ نیل، نخل خرما وجود دارد. نواحی دارای باران فصلی، دشتهای علف دار یا ساونا هستند، و در آنهابائوباب و هندوانه و غیره بعمل می آید. منطقۀ استوایی جز در اراضی مرتفع شرقی، مستور از جنگلهای استوایی انبوه است، که اقسام بسیار مختلفی از درختان دارنداز قبیل اقسام نخل، آبنوس، ماهوگانی و غیره. در قسمت هائی از سواحل شرقی و دامنه های کوهها که اقلیم مساعد و ریزش در طی سال معتدل است نیز جنگلهائی وجود دارد. در دامنه های کوهها انبوهه های خیزران موجود است. از رستنیهایی که بومیان کشت میکنند: یام، پیچک شیرین، موز، پسته زمینی و ارزن است. قهوه، بومی افریقاست واز ناحیه کافا (ناحیه ای در شمال قسمت مرکزی افریقا) نام گرفته. منابع معدنی: تقریباً تمام محصول الماس جهان و بیش از 1/3 محصول سالیانۀ طلا از افریقا بخصوص از افریقای جنوبی بدست می آید. ولی طلا از نواحی اطراف خلیج گینه و غیره نیز حاصل می شود. بعضی از سرشارترین منابع مس جهان در غرب دریاچه های داخلی قرار دارد. آهن از قدیم الایام بتوسط بومیان استخراج میشده است. و نمک فراوان دارد. سکنه: آن مناطقی از افریقا که دارای جوامع متمدن است، منتهای شمالی و منتهای جنوبی قاره می باشد. بقیۀ قاره مسکن اقوامی از نژادهای مختلف و با زبانهای مختلف است که از جهت شکل ظاهری و وسیلۀ زندگی نیز متفاوتند. پیگمه های جنگلهای استوائی و بوشمنهای نواحی جنوب قاره، نمایندۀ قدیمترین سکنۀ افریقا محسوبند. بوشمنها و هوتنتوتها درناحیۀ کالاهاری (جنوب غربی افریقا) و بچوانالند، مسکن دارند. سیاهکان در کنگوی بلژیک، سیاهپوستان در غرب افریقا و حامی ها در مصر و سودان و حبشه و سومالی وشمال افریقا و قسمتهائی از صحرا سکنی دارند. نژادهای دیگر از قبیل سامی (اعراب شمال و شرق) افریقا و بانتو نیز وجود دارد. بیشتر 220000000 تن سکنۀ افریقاتحت نظامهای قبیله ای استبدادی زندگی میکنند. چندگانی (دارای چند زن یا شوهر) رواج دارد، و برده داری در بعضی قسمتها معمول است، سحر و جادو در ادیان بومی نقش عمده دارد. بطور تخمین میتوان گفت که کمتر از نصف جمعیت قاره تحت تأثیر ادیان خارجی واقع شده یا به آنها گرویده اند. از این جهت دین اسلام درجۀ اول دارد، مسیحی ها به انضمام قبطی ها کمتر از 0/04 تمام جمعیت است. استعمار افریقا از طرف سفیدپوستان سبب تشکیل مناطق اروپائی نشین شده است. ولی سکنۀ سفیدپوست در اقلیت هستند و حتی در افریقای جنوبی عده بومیان چهار برابر سفیدپوستان است. جانداران: افریقا مسکن اصلی اقسام زیادی از حیوانات از جمله پستانداران عظیم الجثه است. از پستانداران آن زرافه، اوکایی، اسب آبی، گوریل و شمپانزه است که مخصوص افریقا هستند. از حیوانات جالب شکارچیان شیر، پلنگ، کرگدن دوشاخ، گورخر افریقائی، آهو و بوفالوی افریقائی است. بمنظور جلوگیری از انقراض این حیوانات در سال 1900 میلادی کنفرانسی بین المللی تشکیل یافت. و در نتیجۀ آن پهنه هائی برای حفظ این حیوانات تشخیص داده شد (پناهگاههای وحوش). فیل افریقائی را بجهت عاج آن شکار میکنند. مرغ گینه و بعضی اقسام کفتار مخصوص افریقاست. شترمرغ در نواحی نسبتاً خشک زندگی میکند. پرنده های دیگر قاره، مارابو، مرغ کاتب، طوطی و غیره است. در رودهای بزرگ و دریاچه های استوایی تمساح زندگی میکند. انواع بسیاری از حشرات دارد، که از آن جمله تسه تسه است، زیای منتهای شمالی قاره شبیه زیای اروپا و مشتمل بر خرس، شغال، و روباه می باشد. الاغ وحشی قسمت شرقی افریقای مرکزی زیای الاغ اهلی است. شتر از ایام قدیم از آسیا وارد افریقا شده. در جاهائی که آب و هوا و رستنی مساعد است، پرورش گاوو گوسفند و بز معمول میباشد. کشف و تاریخ:اگرچه درۀ نیل یکی از قدیمترین زادگاههای تمدن بوده و تمدن مصری از پیش از 3000 قبل از میلاد سابقه دارد، داخل افریقا تا قرن 15 میلادی ناشناخته بود، و هنوز هم کاملاًپوییده نشده است. در ایام باستانی کوششهائی برای نفوذ در داخل قاره بعمل آمد. هرودوت در قرن پنجم قبل ازمیلاد و هیئت اعزامی نرون در قرن اول بعد از میلاد هردو درصدد حل یکی از معماهای قدیم (یعنی کشف منبع نیل) ، برآمدند، ولی توفیق نیافتند. در 146 قبل از میلاد دولت کارتاژ از رومیان شکست خورد، و شمال افریقا مستعمرۀ رومی شد (افریقای روم). در فاصله قرن 7 تا 11 میلادی اسلام در افریقا نفوذ یافت، و مسلمانان (خاصه مورها) ازشمال افریقا به اروپا تاختند، تا آنکه در قرن 15 م. دست آنان از اروپا کوتاه شد. جستجوی سواحل افریقا بتوسط اروپائیان با مسافرت دیاش در سال 1488 میلادی بگرد دماغۀ امیدنیک آغاز گردید: در قرون 16 و 17 میلادی بتدریج سوداگران پرتغالی، هلندی، بریتانیایی و فرانسوی به افریقا روی آوردند. جستجوهای سپیک در سال 1876 میلادی و دیگران سرچشمۀ نیل را مکشوف ساخت، لیونیگستن افریقا را از طرفی به طرف دیگر پیمود. کشف ثروت سرشار داخل افریقا باعث استعمار پردامنۀ آن از طرف اروپائیان گردید. در 1912 میلادی قارۀ افریقا بین دولتهای مقتدراروپایی تقسیم شده بود. و فقط مصر و حبشه و لیبری تاحدی استقلال داشتند. پس از جنگ جهانی اول، مستعمرات آلمان بین فرانسه و انگلستان تقسیم شد. اسپانیا و ایتالیا و بلژیک و پرتقال نیز در افریقا، مستعمراتی داشته و دارند. (بعد از جنگ جهانی دوم سازمان ملل دست ایتالیا را تقریباً از تمام متصرفات آن کوتاه کرد). در جنگ جهانی دوم پیکارهای مهمی در افریقای شمالی روی داد، که منجر به شکست (1943 میلادی) نیروهای محور گردید. پس از جنگ جهانی دوم نهضتهای خودمختاری و استقلال طلبی شدیدی در افریقا بروز کرد. و بسیاری از مستعمرات و سرزمینهای افریقا کمابیش استقلال یافتند. نهضتهای ملی و ضداستعمار اروپائی رو بشدت است و بتدریج بیشترکشورهای این قاره به استقلال سیاسی رسیده اند. (از دائره المعارف فارسی). اکتشافات نقاط مجهول درافریقا: تا قرن هجدهم میلادی قسمت اعظم قارۀ افریقاهمچنان بر جهان متمدن پوشیده ماند و نامعلوم بود و در این قرن بود که بجهات اقتصادی دول استعماری به جستجوی درون این قاره و اکتشافات در داخل آن پرداختند. توضیح این اجمال آنکه از قرن شانزدهم میلادی که راه دریایی هندوستان و همچنین قطعۀ امریکا کشف شد تا قرن هیجدهم توجه ملل دریانورد و استعمارطلب اروپائی تنها بمنابع ثروت و ذخایر معدنی امریکا و هندوستان معطوف بود و قطعۀ افریقا با وجود اینکه فاصله کمتری از اروپا داشت بعلت مشکلات فراوان مانند وجود بیابانهاو صحاری خشک و سوزان و بی آب و گیاه و جنگلهای انبوه غیرقابل نفوذ و رودخانه های پرآب و باتلاقهای پرخطر وحیوانات بیشمار درنده و حشرات موذی بیماری زا و همچنین سکنۀ وحشی آدمخوار که بصورت قبایل متعدد در این قطعۀ مرموز پراکنده بودند و آب و هوای فوق العاده گرم و مرطوب و پشه های موذی که مانع نفوذ سیاحان بداخل آن میشد، بکلی تا قرن هیجدهم از نظرها دور مانده و جهان متمدن کمترین اطلاع از داخل آن نداشت. این موضوع را از نقشه ای که یکی از علمای جغرافی در سال 1749 م. از این قاره ترسیم کرده بخوبی میتوان استنباط کرد، زیرا در این نقشه تنها نقاط افریقا که دریانوردان متمدن آنها را شناخته بودند، معلوم گردیده و داخل این قاره را بکلی سفید نشان داده که نشانۀ بی اطلاعی از درون قارۀ مزبور است. ولی در اواخر قرن هیجدهم که بعلت اعلان استقلال کشورهای متحد آمریکا، دست انگلستان از بازار تجارت آنجا کوتاه شد، قارۀ افریقا را مورد نظر قرار داد و ابتدا انجمنی بنام ’انجمن افریقائی’ بمنظور کشف خصوصیات و دست یابی بدرون افریقا در لندن تشکیل گردید. و اقدامات دولت انگلیس برای تسخیر افریقا دولتهای فرانسه و بلژیک و آلمان و پرتقال و ایتالیا را نیز بر آن داشت که سیاحانی به این قطعه اعزام دارند و در نتیجه مناطق نفوذ و مستعمراتی برای خود دست و پا کنند. بطور کلی اکتشافات داخل افریقا را میتوان به سه دورۀ جدا از هم تقسیم کرد: الف - دورۀ اول: در این دوره که از اواخر قرن هیجدهم شروع و به اواسط قرن نوزدهم ختم میگردد، سیاحان انگلیسی و فرانسوی سرچشمه های رود خانه نیجریه، سودان و سرزمینهای اطراف خلیج گینه قسمتهائی از صحرای کبیر ونواحی حبشه را کشف کردند. در نتیجۀ زحمات سیاحان مزبور بود که دول فرانسه و انگلستان نواحی الجزایر و کاپ را مسخر کردند و بعدها از این دو پایگاه که منتهی الیه شمالی و جنوبی این قطعه بود، شروع به اکتشافات منظم داخلۀ افریقا کردند. ب - دورۀ دوم: این دوره از اواسط قرن نوزدهم تا آخر 1880 میلادی یعنی در حدود سی سال طول کشید و یکی از دوره های پررونق و موفقیت آمیز کشف در داخل افریقا بشمار می آید. در این دوره هیأتهای مجهز اکتشافی انگلیسی و فرانسوی و آلمانی نواحی وسیع افریقای شرقی از قبیل سرزمینهای مجاور دریاچه ها و کوههای کنیا وکلمانجارو و سرچشمه های شط نیل و کنگو و افریقای جنوبی، از جمله سرزمینهای اطراف رود خانه زامبز و سواحل موزامبیک و افریقای مرکزی و نواحی کامرون و کرانه های شط کنگو را کشف نمودند. مشهورترین کسانی که در این دوره در حقیقت نقاط مجهول افریقا را کشف کردند، استانلی ولیوئینگستن انگلیسی و کامرون آلمانی هستند. ج - دوره ٔسوم: این دوره که از 1880 میلادی تا اوائل دورۀ معاصر ادامه داشت، ترقیات عظیم صنعتی و احتیاج مبرم دول اروپائی ببازارهای فروش و استفادۀ ارزان از منابع و مواد اولیۀ سرزمینهای افریقا و نیروی انسانی ساکنان آن که هنوز به نخستین مراحل رشد اجتماعی نرسیده بودند، کشفیات افریقا را نه تنها داخل مرحلۀ نوین ساخت بلکه باعث خونریزیهای بسیار و کشتارهای بیرحمانه نیز گردید. در این دوره هیأتهای اکتشافی مجهز به تمام وسایل علمی و فنی بودند و قسمت اعظم داخل افریقا را کشف کردند. نژاد و مردم افریقا: افریقا مرکز مردم سیاه پوست است. این مردم علاوه بر سیاهی پوست، موی سیاه و مجعد و بینی پهن و لبهای کلفت دارند و از مختصات دیگر این نژاد اینکه تحمل آنان نسبت بگرما بیشتر است، و بهرحال از لحاظ تعداد از سایر نژادها کمتر هستند. و خود این نژاد دارای تیره های مختلفی است، از آن جمله تیره سودانی که در دشتهای شمالی افریقا سکونت دارند و تیره گینه ای که ساکنان جنگلهای استوائی را تشکیل میدهند و تیره کنگوئی که در مرکز افریقا هستند و تیره پیگمه ای که بسیارکوتاه قامتند. و تیره اتیوپی که در حبشه سکنا دارندو بعضی از ممیزات تیره سفید در آنها دیده میشود و تیره افریقای جنوبی که ساکن صحرای کالاهاری در افریقای جنوبی هستند. و تیره بوشمن ها که به پیگمه ها شباهت دارند و در افریقای جنوبی سکونت دارند. (از جغرافیای سال اول دانشسراها و کلاس تربیت معلم). زبان مردم افریقا: مشهورترین زبان مردم افریقا لغت عرب است که در تمام بلاد مغرب و همچنین در میان مردم سودان و مردم مصر بکار میرود و پس از آن زبان حبشی است و غیر از این دو لغات فراوان بیشماری درافریقا رواج دارد که به تعداد و شماره نمی آید، یعنی هر فرقه و ملتی لغتی خاص خود دارند. ادیان: مشهورترین ادیانی که درافریقا رواج دارد، دین اسلام است که مردم شمال افریقا و شرق آن قطعه، پیرو آن هستند و در این اواخر بر اثر تبلیغات دینی اعراب مردم بسیاری از نقاط مختلف آفریقا به دین اسلام گرویده اند. پاره ای از اقوام افریقائی، مسیحی هستند و عده کمی یهودی نیز در افریقا وجود دارند. و علاوه بر این ادیان افریقائی است که در میان گروهی اقوام این قاره رواج دارد. (از دائره المعارف فرید وجدی). و رجوع به الموسوعه العربیه و معجم البلدان ذیل افریقیه و التفهیم و مزدیسنا و تاریخ مغول عباس اقبال و فهرست تاریخ ایران باستان و دائره المعارف فرید وجدی و قاموس الاعلام ترکی ذیل افریقیه و یشتها ج 1 ص 410، 137 و افریقیه و لوبیه در همین لغت نامه شود، بلند کردن و بلند شدن. (آنندراج)
پارسی است پاریگون در پیوند با پارگین از گیاهان گیاهی است بی ساقه و گل که در آبهای ایستاده بلا دهنده روید. برگش مانند برگ گردو و مایل به سیاهی است و گویی غبار بر آن نشسته است
پارسی است پاریگون در پیوند با پارگین از گیاهان گیاهی است بی ساقه و گل که در آبهای ایستاده بلا دهنده روید. برگش مانند برگ گردو و مایل به سیاهی است و گویی غبار بر آن نشسته است
حب السلاطین را گویند که مرادف با حب الخطایی است و آن دانه کرچک هندی است. بر گرفته از یونانی باتو (گویش شیرازی) به تازی (حب السلاطین) از گیاهان کرچک هندی
حب السلاطین را گویند که مرادف با حب الخطایی است و آن دانه کرچک هندی است. بر گرفته از یونانی باتو (گویش شیرازی) به تازی (حب السلاطین) از گیاهان کرچک هندی