جدول جو
جدول جو

معنی فارمذی - جستجوی لغت در جدول جو

فارمذی
(مَ)
منسوب به فارمذ که از قرای طوس است. (سمعانی). رجوع به فارمد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فاطمی
تصویر فاطمی
سید، علوی، پیرو فرقۀ اسماعیلیه، هر یک از خلفای فاطمی مصر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فارسی
تصویر فارسی
زبانی از شاخۀ زبان های هند و ایرانی که در ایران، افغانستان و تاجیکستان رایج است، از مردم استان فارس، هر یک از زردشتیان ساکن هند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارمنی
تصویر ارمنی
از مردم ارمنستان، ارمنستانی مثلاً کشیش ارمنی، تهیه شده در ارمنستان، از نژاد ارمن مثلاً ارمنیان جلفا، زبانی از خانوادۀ زبان های هندواروپایی که در ارمنستان رایج است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارموی
تصویر ارموی
مربوط به ارومیه، از مردم ارومیه، ارومیه ای
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تارمی
تصویر تارمی
طارمی، نردۀ چوبی یا فلزی که جلو ایوان، باغچه یا جای دیگر درست می کنند، ایوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فورموی
تصویر فورموی
ویژگی کسی که موی های بور دارد
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به فاروث، رجوع به فاروث شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
رجوع به هارمونی شود
لغت نامه دهخدا
بورموی، آنکه مویش کمرنگ و بور بوده: صبحه، فورموی شدن، اصبح، مرد فورموی، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
دهی از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت که در 255 هزارگزی جنوب کهنوج و سر راه مالرو انگهران به جاسک واقع است. جایی کوهستانی، گرمسیرو دارای 80 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه تأمین میشود و محصول عمده آن خرما و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
عبدالرحمان بن حسین بن عبداﷲ بکری، فقیه متصوف، از مردم دمشق و آشنا به فنون ادب بود و نظم او نیکوست، زندگانی او میان سالهای 711 و 776 هجری قمری بود، (از اعلام زرکلی ج 2)
لغت نامه دهخدا
(فَ مُ)
فراموشی. از یاد بردن:
با آن غم و رنج بی کناره
داروی فرامشی است چاره.
نظامی.
و رجوع به فرامشتی و فراموشی شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به فاروز که از قرای نساست در نیم فرسخی آن، (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
میران محمدشاه، از سلاطین سلسلۀ خاندیش که بین سالهای 801 تا 1008 هجری قمری پادشاهی کردند و به دست مغولهای هند برافتادند، رجوع به طبقات سلاطین اسلام لین پول ترجمه عباس اقبال ص 282 و رجوع به خاندیش شود
عزالدین احمد بن ابراهیم، مکنی به ابوعمر فاروقی احمدی، نویسندۀ ارشادالمسلمین بطریق شیخ المتقین است، (از معجم المطبوعات ستون 1427)
لغت نامه دهخدا
منسوب به فارویه که کوچۀ معروفیست در نیشابور، (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
ابوابراهیم اسحاق بن ابراهیم، از اکابر ادبای قرن چهارم هجری و خال اسماعیل بن حماد جوهری بوده است، رجوع به فهرست کتاب خانه سپهسالار و ابراهیم و اسحاق بن ابراهیم شود
لغت نامه دهخدا
ابومنصور محمد بن بکر بن اسماعیل سمرقندی فارانی، از محدثان و منسوب به قریۀ فاران از نواحی سغد از ایالت سمرقند بود، رجوع به معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
نام ناحیه ای از آذربایجان بنزدیکی اردبیل بوده است و در تاریخ زندگی ابونصرمملان ممدوح قطران تبریزی نام آن آمده است و قطران در چکامه ای ضمن ستایش او گفته است:
وغاش را بس، پیکار اردبیل، دلیل
هنرش را بس پیکار دارموی بیان،
(از کتاب احوال و اشعار رودکی ج 2 ص 709)
لغت نامه دهخدا
شمعاست که به فارسی موم نامند، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
ابوبکر احمد بن محمد بن بکر باروذی ازدی از مردم باروذ فلسطین، (معجم البلدان ج 2)، وی از ابوالحسین حمید بن عیاش مسافری روایت دارد و ابوبکر محمد بن ابراهیم بن مقری اصفهانی از وی روایت کرده است، (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
منسوب به باروذ که قریه ای است بفلسطین نزدیک رمله، (معجم البلدان) (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فارابی
تصویر فارابی
منسوب به فاراب اهل فاراب
فرهنگ لغت هوشیار
از یاد رفتگی نسیان مقابل یاد ذکر یا بباد فراموشی دادن 0 کاملا از یاد بردن
فرهنگ لغت هوشیار
وابستگان فاطمه علیه السلام دخت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله منسوب به فاطمی مخصوصا فاطمه دختر پیغمبر ع کسی که از اولاد فاطمه ع باشد
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته پارسی منسوب به فارس از مردم ایالت فارس پارسی، ایرانی، زردشتی (مخصوصا مقیم هند) پارسی، زبان مردم ایران، مورب پشت کمانی اهل فارس پارسی، زبان ایرانی
فرهنگ لغت هوشیار
نرده چوبی یا آهنی که در اطراف محوطه یا باغی نصب کنند، دست انداز ستن آوند. تارمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تارمی
تصویر تارمی
محجر و دیوار مانندی از چوب یا آهن که جلو باغ یاایوان غیره سازند
فرهنگ لغت هوشیار
از یاد رفتگی نسیان مقابل یاد ذکر یا بباد فراموشی دادن 0 کاملا از یاد بردن
فرهنگ لغت هوشیار
صداهای مختلفی که همگی در یک آن بگوش رسد و با هم تناسب و ارتباط داشته باشد هماهنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمجی
تصویر ارمجی
خارپشت، خارپشت جبلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمنی
تصویر ارمنی
منسوب به ارمن، ارمن، مردی از ارمنستان، ج آن ارامنه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارموی
تصویر ارموی
منسوب به ارمیه از مردم ارمیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تارمی
تصویر تارمی
((رَ))
نرده ای از چوب یا آهن که جلو باغ یا ایوان سازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فارسی
تصویر فارسی
پارسی
فرهنگ واژه فارسی سره