- فاخواستن ((خا تَ))
- بازخواستن، باز خواست کردن
معنی فاخواستن - جستجوی لغت در جدول جو
- فاخواستن
- واخواستن، بازخواستن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز خواستن باز خواست کردن
کسی را خواستن احضار کردن
آلتن، اجباری
احضار کردن
اجازه، اذن، دستوری، رخصت دخول و ورود طلبیدن
طلب نشده، بدون خواهش، درخواست نشده
بدون تقاضا، خواهش نکرده
باز خواست کردن باز خواست باز گرفتن: (داد تو وا خواهم از هر بی خبر داد که دهد جز خدای دادگر) (مثنوی)
خواستن، خواهش کردن
Unsolicited, Unwittingly
Inconvenient
não solicitado, inconscientemente
inconveniente
inconveniente
niezamówiony, nieświadomie
niewygodny
непрошеный , невольно
неудобный
непроханий , ненавмисно
незручний
ongevraagd, onbewust
ongemakkelijk
unaufgefordert, unbewusst
unbequem
no solicitado, involuntariamente
incommode
non sollicité, involontairement
scomodo
non richiesto, inconsapevolmente
अनचाहा , अनजाने में
असुविधाजनक