جدول جو
جدول جو

معنی فاجع - جستجوی لغت در جدول جو

فاجع
سخت، مقابل آسان، دشوار، مشکل، مقابل نرم و سست، سفت، محکم و استوار، بخیل، خسیس، بسیار
تصویری از فاجع
تصویر فاجع
فرهنگ فارسی عمید
فاجع
زاغ دشتی، درد ناک، رنج دیده
تصویری از فاجع
تصویر فاجع
فرهنگ لغت هوشیار
فاجع
((ج))
درد آورنده، دردناک
تصویری از فاجع
تصویر فاجع
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
دشامد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
مصیبت بزرگ، سختی و بلا و اندوه، کنایه از امر بسیار ناخوشایند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
سختی و اندوه، بلا و مصیبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
((ج عَ یا ع))
بلای سخت، حادثه ناگوار، جمع فواجع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
Calamity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
катастрофа
دیکشنری فارسی به روسی
ภัยพิบัติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
বিপর্যয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از راجع
تصویر راجع
باز گردنده، برگشت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساجع
تصویر ساجع
آهنگین گوی، راست سخن بی رودرواسی، نیکو روی نکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاجر
تصویر فاجر
گناهکار، تباه کار، نابکار، زناکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناجع
تصویر ناجع
اثربخش، تاثیر کننده، گوارا، نافع، سودمند
فرهنگ فارسی عمید
بر پهلو خفته: مرد، پر خواب خسبنده، گول، ستاره فرو رو، بخور بخواب: ستور، تنبل، گراینده، دهانه رود مرد بر پهلو خوابیده، کاهل بسیار خسبنده ملازم خانه به جهت عجز یا بزرگی، جمع ضواجع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاجه
تصویر فاجه
بیرون شدن بخارات از راه دهن دهان دره
فرهنگ لغت هوشیار