- فاتح
- پیروزمند
معنی فاتح - جستجوی لغت در جدول جو
- فاتح (پسرانه)
- پیروز
- فاتح
- گشاینده کشورها در جنگ، همراه با پیروز
فاتح شدن: پیروز شدن، غلبه کردن بر دشمن
- فاتح
- ون ونیتک وانیتار پیروز پیر وچگر پاتیاوند کشور گشا گشاینده گشاینده و گیرنده شهرها پیروز ظفریاب
- فاتح ((تِ))
- گشاینده، تصرف کننده، پیروز
- فاتح
- Victor
- فاتح
- vencedor
- فاتح
- победитель
- فاتح
- Sieger
- فاتح
- zwycięzca
- فاتح
- переможець
- فاتح
- vencedor
- فاتح
- vainqueur
- فاتح
- vincitore
- فاتح
- overwinnaar
- فاتح
- विजेता
- فاتح
- pemenang
- فاتح
- فاتحٌ
- فاتح
- מְנַצֵּחַ
- فاتح
- mshindi
- فاتح
- ผู้ชนะ
- فاتح
- বিজয়ী
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اولین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۷ آیه، حمد، فاتحه الکتاب، ام الکتاب، وافیه، شکر، سبع المثانی، قرائت سورۀ فاتحه برای آمرزش روح درگذشته، فاتحه خواندن، آغاز، اول
فاتحه خواندن: قرائت سورۀ فاتحه برای آمرزش روح درگذشته
فاتحه خواندن: قرائت سورۀ فاتحه برای آمرزش روح درگذشته
اول چیزی را گویند و نام نخستین سوره از قرآن کریم می باشد
مونث فاتح، آغاز هر چیز اول مقابل خاتمه، جمع فواتح. یا فاتحه فکرت. آغاز اندیشه، ابتدای سخن. یا آغاز و خاتمه. آغاز و انجام. یا فاتحه نخواندن برای کسی. اهمیتی بدو ندادن، توضیح منشا این مثل الف لیله و لیله است
((تِ حِ یا حَ))
فرهنگ فارسی معین
مؤنث فاتح، آغاز کار، اول چیزی، دعای خیر برای مرده، فاتحت
فاتحه چیزی را خواندن: دیگر امید بازیافتن چیزی را نداشتن، مصرف کردن و به اتمام رساندن
فاتحه نخواندن: برای کسی یا چیزی اهمیت نداشتن
فاتحه چیزی را خواندن: دیگر امید بازیافتن چیزی را نداشتن، مصرف کردن و به اتمام رساندن
فاتحه نخواندن: برای کسی یا چیزی اهمیت نداشتن
همسخنی در پوشیدگی
جمع مفتح، کلید ها جمع مفتح کلیدها
مفتّح ها، کلیدها، گشاینده ها، بازکننده ها، جمع واژۀ مفتّح