جدول جو
جدول جو

معنی فات - جستجوی لغت در جدول جو

فات
سرنوشت، تقدیر، مرگ: فات یافتن، مردن، (ناظم الاطباء)،
نام گیاهی یا دارویی، (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
فات
(فات ت)
کوبنده و ریزریزکننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فاتک
تصویر فاتک
(پسرانه)
معرب از پهلوی، نام پدر مانی در زمان شاپور اول پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
(پسرانه)
پیروز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فاتر
تصویر فاتر
سست، ضعیف، نیم گرم، ولرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاتک
تصویر فاتک
حمله کننده، کشنده، دلیر، شجاع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
گشاینده کشورها در جنگ، همراه با پیروز
فاتح شدن: پیروز شدن، غلبه کردن بر دشمن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاتق
تصویر فاتق
شکافنده، شکاف دهنده، فالق، کافنده، شکاونده، شکوفنده
فرهنگ فارسی عمید
شوراننده شهر آشوب، گمراه کننده، دیو اهریمن فتنه انگیزنده در فتنه اندازنده، کسی که اراده فجور با زنان کند، گمراه کننده، شیطان دیو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاتک
تصویر فاتک
دلیر، گستاخ شوخ دلیر شجاع، جمع فتاک
فرهنگ لغت هوشیار
شکافنده، نام هریک از نخستین هفت (خاموش) که میانه دو گویا (ناطق) جای دارند و دستیار گویا به شمار می آیند در باور هفتیان یا هفت گرایان شکافنده مقابل راتق، (اسماعلیه) بین هر دو تن از ناطقان هفت صامت واسطه هستند که اولین هر یک از این دسته ها ارجمند تر و به منزله معاون ناطق به شمار است. این عده را فاتق یا اساس نامند. فاتقان عبارتند از: شیث سام اسماعیل (پسر هاجر) هارون بطرس (حواری) علی ع و به جای هفتمین یکی از موسسان فرق سبعیه را نام برند مانند عبد الله بن میمون
فرهنگ لغت هوشیار
سست: زبون، آب نیم گرم سست زبون. یا آب (ماء) فاتر. آب نیمگرم. یا خاطر فاتر. هوش کند و کم ادارک
فرهنگ لغت هوشیار
ون ونیتک وانیتار پیروز پیر وچگر پاتیاوند کشور گشا گشاینده گشاینده و گیرنده شهرها پیروز ظفریاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاتق
تصویر فاتق
((تِ))
شکافنده، پاره کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
((تِ))
گشاینده، تصرف کننده، پیروز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاتر
تصویر فاتر
((تِ))
سست، ضعیف، آب نیم گرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاتک
تصویر فاتک
((تِ))
یورش برنده، به ناگاه گیرنده، دلیر، شجاع، خون ریز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاتن
تصویر فاتن
((تِ))
فتنه انگیزنده، کسی که اراده فجور با زنان کند، گمراه کننده، شیطان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
پیروزمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
Victor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
vainqueur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
overwinnaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
胜利者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
מְנַצֵּחַ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
승자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
pemenang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
विजेता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
vencedor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
vincitore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
переможець
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
zwycięzca
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
Sieger
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
победитель
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
vencedor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فاتح
تصویر فاتح
勝者
دیکشنری فارسی به ژاپنی