فریادرس، (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات) (آنندراج)، چیزی که بدان مخلصی یابند، (غیاث اللغات) (آنندراج)، آنچه خدای ترا بدان پناه دهد، (از اقرب الموارد)، اصل آن غواث بوده است و او را به یاء قلب کرده اند، (از منتهی الارب) (اقرب الموارد)، غوث، ثمال: ایا غیاث ضعیفان و غیث درویشان به باغ مدح تو بر شاخ معرفت بارم، خاقانی (دیوان چ سجادی ص 287)، غیاث ملت اقضی القضاه عزالدین که بحر دستش زرین بخار میسازد، خاقانی، یا غیاثی عند کل کربه یا معاذی عند کل شهوه، مولوی (مثنوی)، ، فریادرسی، (منتهی الارب)، اغاثه، (متن اللغه)، فریادخواهی، (منتهی الارب)، پناه و یاری خواستن، اسم مصدر است، (از متن اللغه)
فریادرس، (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات) (آنندراج)، چیزی که بدان مخلصی یابند، (غیاث اللغات) (آنندراج)، آنچه خدای ترا بدان پناه دهد، (از اقرب الموارد)، اصل آن غواث بوده است و او را به یاء قلب کرده اند، (از منتهی الارب) (اقرب الموارد)، غَوث، ثِمال: ایا غیاث ضعیفان و غیث درویشان به باغ مدح تو بر شاخ معرفت بارم، خاقانی (دیوان چ سجادی ص 287)، غیاث ملت اقضی القضاه عزالدین که بحر دستش زرین بخار میسازد، خاقانی، یا غیاثی عند کل کربه یا معاذی عند کل شهوه، مولوی (مثنوی)، ، فریادرسی، (منتهی الارب)، اغاثه، (متن اللغه)، فریادخواهی، (منتهی الارب)، پناه و یاری خواستن، اسم مصدر است، (از متن اللغه)
ابن ابراهیم تمیمی کوفی، از رواه حدیث و تابعی است، رجوع به ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 150 شود، سیوطی در تاریخ الخلفاء گوید: غیاث بن ابراهیم یکی از ده محدث بود که پیش مهدی بن منصور (سومین خلیفۀ عباسی) آمد، رجوع به تاریخ الخلفاء ص 182 شود ابن مسیّر اسدی، متوفی 150 هجری قمری مرد شجاعی از ذوی الطموح بود، در اندلس بر عبدالرحمن اموی خروج کرد، و به دست عمال عبدالرحمن کشته شد، و سر او را به قرطبه فرستادند، (از اعلام زرکلی ج 2 ص 762) ابن غوث بن الصلت بن طارقه بن عمرو، ملقب به اخطل و مکنی به ابومالک، رجوع به اخطل غیاث بن غوث و اعلام زرکلی ج 2 ص 761، روضات الجنات ص 520، اسماء المؤلفین و فهرست عقدالفرید شود جدی جاهلی است، و بنی غیاث بطنی از جذام اند از قحطانیه، مساکن آنان در حوف، واقع در مصر بوده است، (از اعلام زرکلی چ 1346 هجری قمری ج 2 ص 761) ابن محمد بن غیاث، محدث است و از ابومسلم کجی روایت دارد، (از تاج العروس)، شاید همان غیاث بن محمد بن غیاث معدل باشد که در مادۀ بعدی آمده است ادیب، منشی و مترجم دارالترجمه خاصه بود، او رسالۀ اوزان و مقادیر مقریزی را از عربی به فارسی در سال 1301 هجری قمری ترجمه کرده است ابن محمد بن غیاث معدل، مکنی به ابومحمد، وی کثیرالحدیث و فقیهی پرهیزگار بود، رجوع به ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 150 شود ابن فارس بن ابی جود، وی مقری بود و به سال 605 هجری قمری درگذشته است، (از تاج العروس) ابن ابراهیم نخعی، محدث است ضعیف، (منتهی الارب)، محدثی متروک است، (از تاج العروس) ابن هیاب بن غیاث انطاکی، محدث است واز ابن رفاعۀ فرضی روایت دارد، (از تاج العروس) ابن محمد بن احمد بن محمد بن غیاث عقیلی، از ابن ریده حدیث شنید، (از تاج العروس) ابن مثنی قشیری، مکنی به ابوالمثنی، تابعی است و از بهزبن حکیم روایت کند ابن ابی شیبه حبرانی، شیخی است از برای بشربن اسماعیل، (از تاج العروس) ابن عبدالحمید، محدث است و از مطر وراق روایت کند، (از تاج العروس) ابن حکم، شیخی است از برای حرمی بن حفص، (از تاج العروس) ابن نعمان، محدث است و از علی روایت کند، (از تاج العروس) ابن جعفر، وی مستملی ابن عینیه بود، (از تاج العروس)
ابن ابراهیم تمیمی کوفی، از رواه حدیث و تابعی است، رجوع به ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 150 شود، سیوطی در تاریخ الخلفاء گوید: غیاث بن ابراهیم یکی از ده محدث بود که پیش مهدی بن منصور (سومین خلیفۀ عباسی) آمد، رجوع به تاریخ الخلفاء ص 182 شود ابن مُسَیَّر اسدی، متوفی 150 هجری قمری مرد شجاعی از ذوی الطموح بود، در اندلس بر عبدالرحمن اموی خروج کرد، و به دست عمال عبدالرحمن کشته شد، و سر او را به قرطبه فرستادند، (از اعلام زرکلی ج 2 ص 762) ابن غوث بن الصلت بن طارقه بن عمرو، ملقب به اخطل و مکنی به ابومالک، رجوع به اخطل غیاث بن غوث و اعلام زرکلی ج 2 ص 761، روضات الجنات ص 520، اسماء المؤلفین و فهرست عقدالفرید شود جدی جاهلی است، و بنی غیاث بطنی از جذام اند از قحطانیه، مساکن آنان در حوف، واقع در مصر بوده است، (از اعلام زرکلی چ 1346 هجری قمری ج 2 ص 761) ابن محمد بن غیاث، محدث است و از ابومسلم کجی روایت دارد، (از تاج العروس)، شاید همان غیاث بن محمد بن غیاث معدل باشد که در مادۀ بعدی آمده است ادیب، منشی و مترجم دارالترجمه خاصه بود، او رسالۀ اوزان و مقادیر مقریزی را از عربی به فارسی در سال 1301 هجری قمری ترجمه کرده است ابن محمد بن غیاث معدل، مکنی به ابومحمد، وی کثیرالحدیث و فقیهی پرهیزگار بود، رجوع به ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 150 شود ابن فارس بن ابی جود، وی مقری بود و به سال 605 هجری قمری درگذشته است، (از تاج العروس) ابن ابراهیم نخعی، محدث است ضعیف، (منتهی الارب)، محدثی متروک است، (از تاج العروس) ابن هیاب بن غیاث انطاکی، محدث است واز ابن رفاعۀ فرضی روایت دارد، (از تاج العروس) ابن محمد بن احمد بن محمد بن غیاث عقیلی، از ابن ریده حدیث شنید، (از تاج العروس) ابن مثنی قشیری، مکنی به ابوالمثنی، تابعی است و از بهزبن حکیم روایت کند ابن ابی شیبه حبرانی، شیخی است از برای بشربن اسماعیل، (از تاج العروس) ابن عبدالحمید، محدث است و از مطر وراق روایت کند، (از تاج العروس) ابن حَکَم، شیخی است از برای حرمی بن حفص، (از تاج العروس) ابن نعمان، محدث است و از علی روایت کند، (از تاج العروس) ابن جعفر، وی مستملی ابن عینیه بود، (از تاج العروس)
علم حساب غیار. کلمه هندی است بمعنی اعداد اعشار. محمد بن موسی خوارزمی آن را در اسلام منتشر ساخت، و این حسابی سخت سهل و ساده است و ابداع آن بر حدت و سلامت فکر مردم هند دلیل است. (از طبقات الامم)
علم حساب غیار. کلمه هندی است بمعنی اعداد اعشار. محمد بن موسی خوارزمی آن را در اسلام منتشر ساخت، و این حسابی سخت سهل و ساده است و ابداع آن بر حدت و سلامت فکر مردم هند دلیل است. (از طبقات الامم)
محمد بن عبدالغفار بن عبدالسلام بن علی بن احمد بن عبیدالله بن محمد بن سعدویه بن بشر بن اسحاق بن ابراهیم غیاثی. وی منسوب به جد اعلای خویش است و بقولی به سلطان غیاث الدین نسبت دارد. او از خانوادۀ معروفی است. از ابوسعید عبدالله بن احمد بن محمد طاهری حدیث شنید، و ابوسعید سمعانی نیز از وی سماع حدیث کرد. مرگ او به سال 540 هجری قمری بود. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 185) عبدالملک بن محمد غیاثی. از ابی عمرو بن یحیی و عبدالله بن منازل صوفی حکایت دارد، و ابوحازم عبدویی از او حدیث کند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 184) محمد بن حسین غیاثی بصری، مکنی به ابوعلی. از عیسی بن اسماعیل تینه روایت کند، و ابوبکر صولی از او روایت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 184) تونی شغل وی مکتب داری بود و مطلع زیر از اوست: بوقت رحلتم چون ضعف بر قدرت شود غالب من و چشم عنایت از علی بن ابیطالب، (از تحفۀ سامی ص 161)
محمد بن عبدالغفار بن عبدالسلام بن علی بن احمد بن عبیدالله بن محمد بن سعدویه بن بشر بن اسحاق بن ابراهیم غیاثی. وی منسوب به جد اعلای خویش است و بقولی به سلطان غیاث الدین نسبت دارد. او از خانوادۀ معروفی است. از ابوسعید عبدالله بن احمد بن محمد طاهری حدیث شنید، و ابوسعید سمعانی نیز از وی سماع حدیث کرد. مرگ او به سال 540 هجری قمری بود. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 185) عبدالملک بن محمد غیاثی. از ابی عمرو بن یحیی و عبدالله بن منازل صوفی حکایت دارد، و ابوحازم عبدویی از او حدیث کند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 184) محمد بن حسین غیاثی بصری، مکنی به ابوعلی. از عیسی بن اسماعیل تینه روایت کند، و ابوبکر صولی از او روایت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 184) تونی شغل وی مکتب داری بود و مطلع زیر از اوست: بوقت رحلتم چون ضعف بر قدرت شود غالب من و چشم عنایت از علی بن ابیطالب، (از تحفۀ سامی ص 161)
دهی است از دهستان فسارود بخش داراب شهرستان فسا که در 24هزارگزی جنوب باختر داراب و 3هزارگزی شمال راه شوسۀ فسا به داراب قرار دارد، جلگه و گرمسیر است و 317 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات، پنبه، حبوبات و جالیزکاری است، شغل اهالی زراعت و قالیبافی است، راه فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7) دهی کوچک است از دهستان هنزا بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 24هزارگزی شمال باختری ساردوئیه و 3هزارگزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه قرار دارد، سکنۀ آن 24 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان فسارود بخش داراب شهرستان فسا که در 24هزارگزی جنوب باختر داراب و 3هزارگزی شمال راه شوسۀ فسا به داراب قرار دارد، جلگه و گرمسیر است و 317 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات، پنبه، حبوبات و جالیزکاری است، شغل اهالی زراعت و قالیبافی است، راه فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7) دهی کوچک است از دهستان هنزا بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 24هزارگزی شمال باختری ساردوئیه و 3هزارگزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه قرار دارد، سکنۀ آن 24 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
پاره زرد که جد دینان نا گزیر به جامه خود می دوخته اند تا شناخته گردند اسلیک پاره ای باشد برنگی جز رنگ جامه که جهودان در قدیم بر کتف می دوختند تا از مسلمانان تشخیص داده شوند عسلی پاره زرد
پاره زرد که جد دینان نا گزیر به جامه خود می دوخته اند تا شناخته گردند اسلیک پاره ای باشد برنگی جز رنگ جامه که جهودان در قدیم بر کتف می دوختند تا از مسلمانان تشخیص داده شوند عسلی پاره زرد