فریادرس، (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات) (آنندراج)، چیزی که بدان مخلصی یابند، (غیاث اللغات) (آنندراج)، آنچه خدای ترا بدان پناه دهد، (از اقرب الموارد)، اصل آن غواث بوده است و او را به یاء قلب کرده اند، (از منتهی الارب) (اقرب الموارد)، غوث، ثمال: ایا غیاث ضعیفان و غیث درویشان به باغ مدح تو بر شاخ معرفت بارم، خاقانی (دیوان چ سجادی ص 287)، غیاث ملت اقضی القضاه عزالدین که بحر دستش زرین بخار میسازد، خاقانی، یا غیاثی عند کل کربه یا معاذی عند کل شهوه، مولوی (مثنوی)، ، فریادرسی، (منتهی الارب)، اغاثه، (متن اللغه)، فریادخواهی، (منتهی الارب)، پناه و یاری خواستن، اسم مصدر است، (از متن اللغه)