جدول جو
جدول جو

معنی غوررسی - جستجوی لغت در جدول جو

غوررسی
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، مداقّه، تدقیق، تعمّق
تصویری از غوررسی
تصویر غوررسی
فرهنگ فارسی عمید
غوررسی
به عمق امری رسیدن به تدقیق رسیدن کاری را تفتیش کنه و حقیقت مطلبی
تصویری از غوررسی
تصویر غوررسی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غور رسی
تصویر غور رسی
رسیدن به غور امری، به کنه و حقیقت کاری یا چیزی رسیدگی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غور رسی
تصویر غور رسی
ژرف کاوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غوررس
تصویر غوررس
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پورسری
تصویر پورسری
ارتباط پدر بر فرزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاررسی
تصویر یاررسی
مدد، کمک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زودرسی
تصویر زودرسی
Precociousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غیررسمی
تصویر غیررسمی
Casual, Unofficial, Unofficially
دیکشنری فارسی به انگلیسی
casual, não oficial, de forma não oficial
دیکشنری فارسی به پرتغالی
раннее развитие
دیکشنری فارسی به روسی
повседневный , неофициальный , неофициально
دیکشنری فارسی به روسی
передчасність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
codzienny, nieoficjalny, nieoficjalnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
повсякденний , неофіційний , неофіційно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
casual, no oficial, de manera no oficial
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
décontracté, non officiel, de manière non officielle
دیکشنری فارسی به فرانسوی
casual, non ufficiale, in ufficiosamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
casual, niet officieel, informeel
دیکشنری فارسی به هلندی
समयपूर्वता
دیکشنری فارسی به هندی
सामान्य , अनौपचारिक , अनौपचारिक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
kasual, tidak resmi, secara tidak resmi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نضجٌ مبكّرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
غير رسميٍ , غير رسميٍّ , غير رسميٍّ
دیکشنری فارسی به عربی