- غوررسی
- در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، مداقّه، تدقیق، تعمّق
معنی غوررسی - جستجوی لغت در جدول جو
- غوررسی
- به عمق امری رسیدن به تدقیق رسیدن کاری را تفتیش کنه و حقیقت مطلبی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رسیدن به غور امری، به کنه و حقیقت کاری یا چیزی رسیدگی کردن
ژرف کاوی
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق
ارتباط پدر بر فرزند
مدد، کمک
Precociousness
Casual, Unofficial, Unofficially
casual, não oficial, de forma não oficial
раннее развитие
повседневный , неофициальный , неофициально
Frühreife
lässig, inoffiziell
передчасність
przedwczesność
codzienny, nieoficjalny, nieoficjalnie
повсякденний , неофіційний , неофіційно
precocidade
precocità
precocidad
casual, no oficial, de manera no oficial
précocité
décontracté, non officiel, de manière non officielle
casual, non ufficiale, in ufficiosamente
vroegtijdigheid
casual, niet officieel, informeel
समयपूर्वता
सामान्य , अनौपचारिक , अनौपचारिक रूप से
kematangan dini
kasual, tidak resmi, secara tidak resmi
نضجٌ مبكّرٌ
غير رسميٍ , غير رسميٍّ , غير رسميٍّ