ابن سلمه بن خزرج. از قحطان. وی جدی جاهلی است از پسران او عبدالله بن عتیک است. (از اعلام زرکلی چ 1346 هجری قمری ج 2 ص 761) ابن اریش. از لخم از قحطانیه. وی جدی جاهلی است. منازل پسران او در اطفیحعۀ مصر بود. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 760) ابن ثعلبه بن حرث بن مالک بن کنانه. بطنی از کنانه بود. (از تاج العروس) ابن مالک بن کنانه. بطنی است از کنانه. (از تاج العروس) ابن ودیعه. بطنی است از عبدالقیس. (از تاج العروس) ابن دوس. بطنی است از قبیلۀ ازد. (از تاج العروس) ابن ثور. بطنی از قبیلۀ طی ٔ. (از تاج العروس) ابن سری. بطنی است از انصار. (از تاج العروس) ابن فردوس. بطنی از باهله. (از تاج العروس) ابن قتیبه. بطنی از باهله. (از تاج العروس) ابن نجم. بطنی از قحطان. (از تاج العروس) ابن دودان بن اسد بن خزیمه. وی از عدنان و جدی جاهلی است. زینب بنت جحش از نسل اوست. (از اعلام زرکلی چ 1346 هجری قمری ج 2 ص 761). رجوع به تاج العروس ذیل غنم شود
ابن سِلمه بن خزرج. از قحطان. وی جدی جاهلی است از پسران او عبدالله بن عتیک است. (از اعلام زرکلی چ 1346 هجری قمری ج 2 ص 761) ابن اریش. از لخم از قحطانیه. وی جدی جاهلی است. منازل پسران او در اطفیحعۀ مصر بود. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 760) ابن ثعلبه بن حرث بن مالک بن کنانه. بطنی از کنانه بود. (از تاج العروس) ابن مالک بن کنانه. بطنی است از کنانه. (از تاج العروس) ابن ودیعه. بطنی است از عبدالقیس. (از تاج العروس) ابن دوس. بطنی است از قبیلۀ ازد. (از تاج العروس) ابن ثور. بطنی از قبیلۀ طی ٔ. (از تاج العروس) ابن سری. بطنی است از انصار. (از تاج العروس) ابن فردوس. بطنی از باهله. (از تاج العروس) ابن قتیبه. بطنی از باهله. (از تاج العروس) ابن نجم. بطنی از قحطان. (از تاج العروس) ابن دودان بن اسد بن خزیمه. وی از عدنان و جدی جاهلی است. زینب بنت جحش از نسل اوست. (از اعلام زرکلی چ 1346 هجری قمری ج 2 ص 761). رجوع به تاج العروس ذیل غنم شود
ابن تغلب بن وائل. پدر بطنی است. (منتهی الارب). پدر قبیله ای است و از ایشان ’اراقم’ هستند که شش برادر، و فرزندان بکر بن حبیب بن عمرو بن غنم بودند. (از تاج العروس)
ابن تغلب بن وائل. پدر بطنی است. (منتهی الارب). پدر قبیله ای است و از ایشان ’اراقم’ هستند که شش برادر، و فرزندان بکر بن حبیب بن عمرو بن غنم بودند. (از تاج العروس)
ابن عثمان، صحابی است. (از تاج العروس). صحابی در زبان عربی از ریشه «صحب» می آید و به معنای یار و همراه است. اما در سنت اسلامی، به فردی اطلاق می شود که پیامبر اسلام (ص) را ملاقات کرده، ایمان آورده و تا آخر عمر بر ایمان خود استوار مانده است. این واژه بار معنایی خاصی در منابع تاریخی دارد. صحابیان ناقلان اصلی سنت پیامبر و شاهدان زندهٔ تحولات صدر اسلام بودند.
ابن عثمان، صحابی است. (از تاج العروس). صحابی در زبان عربی از ریشه «صحب» می آید و به معنای یار و همراه است. اما در سنت اسلامی، به فردی اطلاق می شود که پیامبر اسلام (ص) را ملاقات کرده، ایمان آورده و تا آخر عمر بر ایمان خود استوار مانده است. این واژه بار معنایی خاصی در منابع تاریخی دارد. صحابیان ناقلان اصلی سنت پیامبر و شاهدان زندهٔ تحولات صدر اسلام بودند.
غنیمت. (ترجمان القرآن) (مهذب الاسماء). مال که از حرب کفار بی دسترنج حاصل شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). غنیمت. غنم. ج، مغانم. (اقرب الموارد). - المغنم البارد، غنیمت طیب. (از اقرب الموارد). ، حصول چیزی بی دسترنج. (منتهی الارب) (آنندراج). هر چیز که بی دسترنج به دست آید. (ناظم الاطباء)
غنیمت. (ترجمان القرآن) (مهذب الاسماء). مال که از حرب کفار بی دسترنج حاصل شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). غنیمت. غُنم. ج، مغانم. (اقرب الموارد). - المغنم البارد، غنیمت طیب. (از اقرب الموارد). ، حصول چیزی بی دسترنج. (منتهی الارب) (آنندراج). هر چیز که بی دسترنج به دست آید. (ناظم الاطباء)
ابن عدی بن عبدمناف بن کنانه بن جمهمه بن عدی بن ربعه. این نام مصحف عنمه به عین مهمله است و صحیح عنمه است. رجوع به الاصابه ج 3 ص 200 شود ابن ثعلبه بن تیم الله. از اجداد عمرو بن عداء شاعر بود. (از منتهی الارب) (تاج العروس)
ابن عدی بن عبدمناف بن کنانه بن جمهمه بن عدی بن ربعه. این نام مصحف عنمه به عین مهمله است و صحیح عنمه است. رجوع به الاصابه ج 3 ص 200 شود ابن ثعلبه بن تیم الله. از اجداد عمرو بن عداء شاعر بود. (از منتهی الارب) (تاج العروس)