بندگی. عبودیت. سمت غلام. غلام بودن. رجوع به غلام شود: گر شوم بوده ای به غلامی به نزد خویش با ریش شوم تر ببر ما هرآینه. عسجدی (دیوان ص 35). آن را که غلامی تو دادند او را چه غم از هزار سلطان. خاقانی. به غلامی تو ما را به جهان خبر برآمد گرهی ز زلف کم کن کمری فرست ما را. خاقانی. زمین بوسی کن از راه غلامی چنان گو کاین چنین گوید نظامی. نظامی. ای شرف نام نظامی به تو خواجگی اوست غلامی به تو. نظامی. مگر از هیأت شیرین تو میرفت حدیثی نیشکر گفت کمربسته ام اینک به غلامی. سعدی (طیبات). به جز غلامی دلدار خویش سعدی را ز کار و بار جهان گر شهیست عار آید. سعدی (خواتیم). به غلامی تو مشهور جهان شد حافظ حلقۀ بندگی زلف تو در گوشش باد. حافظ
بندگی. عبودیت. سمت غلام. غلام بودن. رجوع به غلام شود: گر شوم بوده ای به غلامی به نزد خویش با ریش شوم تر ببر ما هرآینه. عسجدی (دیوان ص 35). آن را که غلامی تو دادند او را چه غم از هزار سلطان. خاقانی. به غلامی تو ما را به جهان خبر برآمد گرهی ز زلف کم کن کمری فرست ما را. خاقانی. زمین بوسی کن از راه غلامی چنان گو کاین چنین گوید نظامی. نظامی. ای شرف نام نظامی به تو خواجگی اوست غلامی به تو. نظامی. مگر از هیأت شیرین تو میرفت حدیثی نیشکر گفت کمربسته ام اینک به غلامی. سعدی (طیبات). به جز غلامی دلدار خویش سعدی را ز کار و بار جهان گر شهیست عار آید. سعدی (خواتیم). به غلامی تو مشهور جهان شد حافظ حلقۀ بندگی زلف تو در گوشش باد. حافظ
محمد بن احمد جرجانی غناجی، مکنی به ابونصر. وی ساکن غناج بود و بدان منسوب گردید، او از عبدالله بن احمد بن حنبل روایت دارد. (از انساب سمعانی ورق 411 الف) (اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 178). در مادۀ ابونصر از همین لغت نامه محمد بن احمد بن علی گرگانچی آمده است، شاید همین غناجی باشد
محمد بن احمد جرجانی غناجی، مکنی به ابونصر. وی ساکن غناج بود و بدان منسوب گردید، او از عبدالله بن احمد بن حنبل روایت دارد. (از انساب سمعانی ورق 411 الف) (اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 178). در مادۀ ابونصر از همین لغت نامه محمد بن احمد بن علی گرگانچی آمده است، شاید همین غناجی باشد
محمد. شاعر عثمانی پسر اسکندربک که یکی از شاهزادگان اولاما بود که از ایران آمده بودند. او از صاحبان مقام بود. این بیت از اوست: دگلدر خط که اطراف لب جانانه گلمشدر جناب خضر در کیم چشمۀ حیوانه گلمشدر. (از قاموس الاعلام ترکی) عبدالوهاب بن محمد حسینی حسنی معموری هندی. او راست: شرح خاقانی مؤلف به سال 1018 هجری قمری رجوع به الذریعه ج 9 ص 792 شود
محمد. شاعر عثمانی پسر اسکندربک که یکی از شاهزادگان اولاما بود که از ایران آمده بودند. او از صاحبان مقام بود. این بیت از اوست: دگلدر خط که اطراف لب جانانه گلمشدر جناب خضر در کیم چشمۀ حیوانه گلمشدر. (از قاموس الاعلام ترکی) عبدالوهاب بن محمد حسینی حسنی معموری هندی. او راست: شرح خاقانی مؤلف به سال 1018 هجری قمری رجوع به الذریعه ج 9 ص 792 شود
منسوب به غناء. رجوع به غناء شود. - شعر غنائی یا موسیقی، شعری است که حاکی از عواطف و احساسات روحی باشد. فخر، حماسه، حکمت و تعلیم، مدح، هجا، رثاء، تشبیب، وصف مناظر و نظایر آنها همگی در این قسم داخل هستند. (تاریخ ادبیات ایران تألیف جلال همایی ج 1 ص 96)
منسوب به غِناء. رجوع به غناء شود. - شعر غنائی یا موسیقی، شعری است که حاکی از عواطف و احساسات روحی باشد. فخر، حماسه، حکمت و تعلیم، مدح، هجا، رثاء، تشبیب، وصف مناظر و نظایر آنها همگی در این قسم داخل هستند. (تاریخ ادبیات ایران تألیف جلال همایی ج 1 ص 96)
میدانی. نام وی سیدعبدالغنی و شاگرد ابن عابدین است. او راست: ’ردالمختار’ و ’اللباب فی شرح الکتاب’ که شرحی است بر ’مختصر’ امام احمد قدوری در فقه و به سال 1268 هجری قمری آن را تألیف کرد. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1420) محمود. او راست: منظومه اسماء الله الحسنی النورانیه لمن اراد أن یصل الی اللطائف الرحمانیه و المعارف الاحسانیه. این کتاب در مصر به سال 1308 هجری قمری به چاپ رسید. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1420) محمد ابراهیم. او راست: الباکوره العربیه و حدائق الانشاء که هر دو در مصر چاپ شده اند. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1420)
میدانی. نام وی سیدعبدالغنی و شاگرد ابن عابدین است. او راست: ’ردالمختار’ و ’اللباب فی شرح الکتاب’ که شرحی است بر ’مختصر’ امام احمد قدوری در فقه و به سال 1268 هجری قمری آن را تألیف کرد. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1420) محمود. او راست: منظومه اسماء الله الحسنی النورانیه لمن اراد أن یصل الی اللطائف الرحمانیه و المعارف الاحسانیه. این کتاب در مصر به سال 1308 هجری قمری به چاپ رسید. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1420) محمد ابراهیم. او راست: الباکوره العربیه و حدائق الانشاء که هر دو در مصر چاپ شده اند. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1420)
شکلی است از مروارید که قاعده آن مستدیر و محیط آن مستوی و رأس آن تیز، و گویی مخروط است و قاعده آن بعضی از کره است. رجوع به الجماهر بیرونی ص 125 و 127 و 129 شود
شکلی است از مروارید که قاعده آن مستدیر و محیط آن مستوی و رأس آن تیز، و گویی مخروط است و قاعده آن بعضی از کره است. رجوع به الجماهر بیرونی ص 125 و 127 و 129 شود
مولاناسعید غلامی. یکی از شاعران ایران بود. در صبح گلشن آمده: غلامی از خداوندان سخن برجسته، و شاهدان مضامین رنگین به غلامی طبع والایش کمر بسته، این بیت ازوست: غلام خویشتنم خوانده ماه رخساری سیاه بختی من کرد عاقبت کاری
مولاناسعید غلامی. یکی از شاعران ایران بود. در صبح گلشن آمده: غلامی از خداوندان سخن برجسته، و شاهدان مضامین رنگین به غلامی طبع والایش کمر بسته، این بیت ازوست: غلام خویشتنم خوانده ماه رخساری سیاه بختی من کرد عاقبت کاری
محمد غرامی. از شعرای عثمانی در قرن دهم هجری قمری از ناحیۀ قره فریه است. وی به شغل قضا مشغول بود و ادعای رمالی داشت. اشعار او ساده است. این بیت ازوست: قاپویی دیوار ایدوب ارباب عشقه نازدن کندونی بر گوشه ایلر گوسترر آچمازدن. (از قاموس الاعلام)
محمد غرامی. از شعرای عثمانی در قرن دهم هجری قمری از ناحیۀ قره فریه است. وی به شغل قضا مشغول بود و ادعای رمالی داشت. اشعار او ساده است. این بیت ازوست: قاپویی دیوار ایدوب ارباب عشقه نازدن کندونی بر گوشه ایلر گوسترر آچمازدن. (از قاموس الاعلام)
محدثی است که به جد خود محمد غانم الغانمی نسبت داده شده است. محمد غانم از افاضل عصر خویش بوده و دیوان شعرش در همه جا شهرت داشته است. (انساب سمعانی ورق 406). محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
محدثی است که به جد خود محمد غانم الغانمی نسبت داده شده است. محمد غانم از افاضل عصر خویش بوده و دیوان شعرش در همه جا شهرت داشته است. (انساب سمعانی ورق 406). محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 36هزارگزی جنوب خاوری بهشهر قرار داد. محلی کوهستانی و معتدل مرطوب است. سکنۀ آن 360 تن شیعه هستند که به مازندرانی و فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه و دره محلی است. محصول آن غلات، لبنیات، و ارزن و شغل اهالی زراعت و مختصری گله داری است. صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). یکی از دهات چهاردانگۀ هزار جریب است. رجوع به ترجمه مازندران و استراباد چ 1336 ه. ش. ص 85 و 165 شود
دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 36هزارگزی جنوب خاوری بهشهر قرار داد. محلی کوهستانی و معتدل مرطوب است. سکنۀ آن 360 تن شیعه هستند که به مازندرانی و فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه و دره محلی است. محصول آن غلات، لبنیات، و ارزن و شغل اهالی زراعت و مختصری گله داری است. صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). یکی از دهات چهاردانگۀ هزار جریب است. رجوع به ترجمه مازندران و استراباد چ 1336 هَ. ش. ص 85 و 165 شود