- غنا
- پرمایگی
معنی غنا - جستجوی لغت در جدول جو
- غنا
- توانگری، بی نیازی، بسیار مال شدن، ثروتمند شدن، توانگر شدن
صوت طرب انگیز، آواز خوش، سرود، غناء
- غنا
- آواز خوانی، و آن خواندن شعر همراه با کف زدن، است و از انواع بازیها شمرده شود، و هم بدنبال اشکال نیست، تو دماغی زن، پر درخت درختناک غنا در فارسی چر آواز خوانی، سرود ترانه سریانی تازی گشته از قینا توانگری بی نیازی تواناکی، سود بهره آواز خوانی توانگری بی نیازی دولتمندی. آواز خوانی، آواز خوش طرب انگیز سرود نغمه. یا غنا نهاوندی. نوایی است از موسیقی. مونث اغن: زنی که غنه داشته باشد، بسیار درخت (باغ) خواندن شعر همراه با کف زدن، : آواز خواندن تغنی کردن، آواز خوانی تغنی، توانگری، بی نیازی، دولتمندی
- غنا ((غَ))
- توانگری
- غنا ((غِ))
- آوازخوانی، آواز خوش و طرب انگیز، سرود، نغمه
- غنا
- Richness
- غنا
- богатство
- غنا
- (DE) Reichtum
- غنا
- багатство
- غنا
- (PL) bogactwo
- غنا
- (PT) riqueza
- غنا
- (ES) riqueza
- غنا
- (FR) richesse
- غنا
- (IT) ricchezza
- غنا
- (NL) rijkdom
- غنا
- समृद्धि
- غنا
- (ID) kekayaan
- غنا
- עושר
- غنا
- (TR) zenginlik
- غنا
- (SW) utajiri
- غنا
- ความร่ำรวย
- غنا
- সম্পদ
- غنا
- دولت
- غنا
- غنًى
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آواز پشه
چوپان، چوبدار، پروه بر
اندوه دیر پای
کرشمه دوده پیه
بی نیازی، سود رسانی بی نیاز کردن، توانگری دادن، بی نیاز کردن، توانگری دادن
بی نیاز کردن، توانگر ساختن
در گویش شوشتری و مغنا در گویش دری زرتشتیان یزد: پارسی است و بر گرفته از مکنا واژه اوستای مقنعه و مقنع در تازی از این واژه گرفته شده دستار زنان