آواز خوانی، و آن خواندن شعر همراه با کف زدن، است و از انواع بازیها شمرده شود، و هم بدنبال اشکال نیست، تو دماغی زن، پر درخت درختناک غنا در فارسی چر آواز خوانی، سرود ترانه سریانی تازی گشته از قینا توانگری بی نیازی تواناکی، سود بهره آواز خوانی توانگری بی نیازی دولتمندی. آواز خوانی، آواز خوش طرب انگیز سرود نغمه. یا غنا نهاوندی. نوایی است از موسیقی. مونث اغن: زنی که غنه داشته باشد، بسیار درخت (باغ) خواندن شعر همراه با کف زدن، : آواز خواندن تغنی کردن، آواز خوانی تغنی، توانگری، بی نیازی، دولتمندی