جدول جو
جدول جو

معنی غمامات - جستجوی لغت در جدول جو

غمامات
جمع غمامه اسفنجها
تصویری از غمامات
تصویر غمامات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شمامات
تصویر شمامات
خوشبویه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرامات
تصویر غرامات
جمع واژۀ غرامت، مالی که بابت خسارت داده یا گرفته می شود، تاوان، زیان، ضرر، مشقت، پشیمانی، ندامت
فرهنگ فارسی عمید
آنچه ادایش لازم باشد دادن عین یا وجه مال مفقود یا ضایع شده تاوان، جمع غرامات، مشقت ضرر، پشیمانی، عذاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرامات
تصویر غرامات
((غ َ))
جمع غرامت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمالات
تصویر کمالات
شایستگی ها، شایستگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقامات
تصویر مقامات
سروران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جماعات
تصویر جماعات
جمع جماعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمارات
تصویر جمارات
جمع جمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمادات
تصویر جمادات
بر بستگان جمع جماد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امانات
تصویر امانات
جمع امانت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امارات
تصویر امارات
فرمانروائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خماشات
تصویر خماشات
کینه ها و دشمنی های دیرینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمیمات
تصویر تمیمات
جمع تمیمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سماوات
تصویر سماوات
جمع سما، آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمومات
تصویر سمومات
جمع سموم، جمع الجمع سم، زهرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علامات
تصویر علامات
جمع واژۀ علامت، نشان، نشانی، آنچه برای راهنمایی در جایی نصب می کنند، علم، رایت، درفش، وسیله ای شامل یک قطعه چوب یا فلز افقی با میله ها و پره هایی که به صورت عمودی در بالای آن وصل شده و در مراسم عزاداری عاشورا آن را بر دوش حمل می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سماوات
تصویر سماوات
سماها، آسمان ها، جمع واژۀ سما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ممارات
تصویر ممارات
جنگ کردن، جدال کردن، پیکار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محامات
تصویر محامات
از کسی دفاع کردن، پشتیبانی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امارات
تصویر امارات
امارت ها، ولایت ها، جمع واژۀ امارت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امارات
تصویر امارات
اماره ها، نشانه ها، جمع واژۀ اماره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقامات
تصویر مقامات
کسانی که دارای مشاغل بالای دولتی هستند، در علوم ادبی عنوان عمومی کتاب هایی شامل حکایات و مقامه ها مثلاً مقامات حمیدی، جمع مقام، در تصوف مقام، کارهای سترگ و ستوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مماشات
تصویر مماشات
با هم راه رفتن، مدارا کردن، با کسی همراهی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امانات
تصویر امانات
امانت، امین بودن، مقابل خیانت، راستی و درستکاری، جمع امانات، مالی یا چیزی که به کسی می سپارند تا از آن نگه داری کند، ودیعه، دادن چیزی به کسی برای اینکه از آن نگه داری کند
فرهنگ فارسی عمید
ستم کردن، دادخواهی کردن مظلمه، آن چه بزور ستده باشند، ستم ظلم، جمع ظلامه، داد خواهی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علامات
تصویر علامات
جمع علامت. یا علامات آسمانی. کائنات الجو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمارات
تصویر عمارات
جمع عمارت، ساختمانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمادات
تصویر عمادات
ستون های ساختمان ستون ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قماش، پارچه ها مانه ها کالاها خنزر پنزرها جمع قماش کالا مال التجاره: در کاروان میان انبوهی فرود آی و قماشات جای انبوه بنه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع کرامت، چیزهای عجیب و خارق عادت که از بعضی مردمان بزرگ گاه گاه صدور یابد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمالات
تصویر کمالات
جمع کمال، شایستگی ها، دانایی ها
فرهنگ لغت هوشیار
پشتیبانی کردن از کسی حمایت کردن طرفداری کردن: فی الجمله ارکان و سروران بر موافقت سلطان بر معاطات کووس محامات نفوس مهمل ماندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرامات
تصویر مرامات
همدیگر را تیر انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مسام، روزنان سوراخ ها بنموی ها جمع مسام و جمع ال جمع مسم (سم) : سوراخها، سوراخهای باریک و ریز پوست بدن
فرهنگ لغت هوشیار