جدول جو
جدول جو

معنی غلیگر - جستجوی لغت در جدول جو

غلیگر
(غِ گَ)
گلکار. (فرهنگ جهانگیری). استاد گلکار و بنا. غلیغر. (برهان قاطع). گلگر. رجوع به غلیغر و بنّاء شود
لغت نامه دهخدا
غلیگر
((غِ غَ))
گلکار، بنا، گلگیر، غلیغر، گلیگر
تصویری از غلیگر
تصویر غلیگر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلیگر
تصویر گلیگر
گل کار، بنّا، کارگری که در کارهای ساختمانی کار می کند
فرهنگ فارسی عمید
(غِ غَ)
استاد بنا و گلکار. (از برهان قاطع). (از: غل (گل) + یاء واسطه + غر (گر) ، پسوند شغل). (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). اصل آن گلگر و گلکار بوده، تبدیل یافته است. (از انجمن آرا) (از آنندراج). غلیگر. (جهانگیری) (برهان قاطع). گلیگر. (فرهنگ رشیدی). رجوع به غلیگر و گلیگر شود
لغت نامه دهخدا
(گِ گَ)
از: گل (بکسر اول) + ی (واسطه) + گر، پسوند شغل، (فرهنگ رشیدی) (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). گلگارو بنا. (برهان). گلکار. (فرهنگ رشیدی) :
زمانه هست به دولتسرای تو معمار
چو آفتاب و مهش صد گلیگر و مزدور.
اخسیکتی (از آنندراج).
طیّان. راز: خره بود که از بهر نگارگر و گلیگر بزنند تا بر آن جای ایستد. (فرهنگ اسدی چ اقبال ص 417)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غلیغر
تصویر غلیغر
گلکار گلگیر بنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلگیر
تصویر غلگیر
گلکار گلگیر بنا
فرهنگ لغت هوشیار
گلکار: زمانه هست بدولت سرای تو معمار چو آفتاب و مهش صد گلیگر و مزدور. (اثیر اخسیکتی)، بنا: در حال بفرمود تا استادان گلیگر سه کوچه بسنگ و گچ برآوردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلیغر
تصویر غلیغر
((غِ غَ))
گلکار، بنا، گلگیر، غلیگر، گلیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گلیگر
تصویر گلیگر
گلکار، بنا، گلگیر، غلیگر، غلیغر
فرهنگ فارسی معین