جدول جو
جدول جو

معنی گلیگر

گلیگر
گل کار، بنّا، کارگری که در کارهای ساختمانی کار می کند
تصویری از گلیگر
تصویر گلیگر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گلیگر

گلیگر

گلیگر
گلکار: زمانه هست بدولت سرای تو معمار چو آفتاب و مهش صد گلیگر و مزدور. (اثیر اخسیکتی)، بنا: در حال بفرمود تا استادان گلیگر سه کوچه بسنگ و گچ برآوردند
فرهنگ لغت هوشیار

گلیگر

گلیگر
از: گل (بکسر اول) + ی (واسطه) + گر، پسوند شغل، (فرهنگ رشیدی) (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). گلگارو بنا. (برهان). گلکار. (فرهنگ رشیدی) :
زمانه هست به دولتسرای تو معمار
چو آفتاب و مهش صد گلیگر و مزدور.
اخسیکتی (از آنندراج).
طَیّان. راز: خره بود که از بهر نگارگر و گلیگر بزنند تا بر آن جای ایستد. (فرهنگ اسدی چ اقبال ص 417)
لغت نامه دهخدا

گلگیر

گلگیر
پوشش روی چرخ اتومبیل، موتورسیکلت، دوچرخه، درشکه و امثال آن
گلگیر
فرهنگ فارسی عمید

گلیگری

گلیگری
گلکاری، بنایی: و انواع حرف صناعات از گلیگری و آهنگری و درود گری
گلیگری
فرهنگ لغت هوشیار

گل گر

گل گر
گلکار: مرد سقا و گلگر حمال هر سه آن را دلیل دان بر مال. (حدیقه)
گل گر
فرهنگ لغت هوشیار