- غلیزن
- لجن و لای سیاهی که در ته حوض ها و جویها و تالابها به هم رسد خلاب
معنی غلیزن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لجن، گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شود
لش، لوش، لژن، بژن، لجم، لژم، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ،برای مثال نهالی به زیرش غلیژن بدی / ز بر چادرش آب روشن بدی (اسدی - ۲۷۹)
لش، لوش، لژن، بژن، لجم، لژم، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ،
قلیان، وسیله ای برای دود کردن تنباکو مرکب از سر قلیان، بادگیر فلزی، میانۀ چوبی، میلاب، نی یا نی پیچ و مخزن آب
گل و لای سیاه که در بن حوضها و ته تالابها و جویهاست
پارسی تازی گشته غلیان چپک (چپق ک)، کشتی باد بانی آقطی صغیر شن شون
لجن و لای سیاهی که در ته حوض ها و جویها و تالابها به هم رسد خلاب
بیهوش شدن، غوطه زدن
پودنه پونه از گیاهان پونه. توضیح این کلمه به صورت غلیخن هم آمده
پودنه پونه از گیاهان
جوشیدن، حالت مایعی است که بر اثر حرارت شروع بتبخیر می کند، چنانکه مایع حرکت می کند و صدائی از آن بسبب صعود حبابهای بخار از قسمت مجاور کانون حرارت به سطح مایع بگوش می رسد
جوشیدن آب یا چیز دیگر، جوشیدن مایع در دیگ، کنایه از به جوش و خروش آمدن، به هیجان آمدن، کنایه از جوش و خروش، هیجان
لعاب دهان بچه، لعاب
آب لزجی که از دهان انسان یا حیوان خارج می شود، غلیزآب، غلیزآبه