- غفاری
- عمل غفار آمرزگاری
معنی غفاری - جستجوی لغت در جدول جو
- غفاری
- غفار بودن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کولیدن کاویدن
غدار بودن، بی وفایی، حیله گری
اندوه رنج، گرتی گرته ای منسوب به غبار، گرد آلوده غبارآلوده، اندوه رنج، خطی خفی در غایت نازکی و باریکی که به چشم عادی بزحمت دیده شود
در تازی نیامده فریبکاری بیوفایی، مکاری حیله گری
کلاه زره زیر خودی، پوشه پوشاننده، سراغوچ سراغج گیسو پوش چوخای ترسا چوخای کشیش
منسوب به غبار. گردآلود، غبار آلوده، مجازاً، اندوه، رنج، خطی خفی در غایت نازکی و باریکی که به چشم عادی به زحمت دیده شود
سپاری، ساقه ای که خوشه بر سر آن قرار دارد، ساقۀ گندم یا جو، خوشه
Excavation
раскопки
Ausgrabung
розкопки
escavação
escavazione
excavación
excavation
opgraving
การขุด
penggalian
खुदाई
חפירה
uchimbaji
کھدائی
بسیار آمرزنده، آمرزگار، آمرزنده و پوشانندۀ گناه، از صفات خدای تعالی