جدول جو
جدول جو

معنی غضاضت - جستجوی لغت در جدول جو

غضاضت
فروخواباندن چشم، آهسته کردن آواز، تر و تازه شدن گیاه یا چیز دیگر، تازه روی شدن، کم شدن قدر کسی و فروافتادن از مرتبۀ خود، خواری، ذلت، منقصت
تصویری از غضاضت
تصویر غضاضت
فرهنگ فارسی عمید
غضاضت
آهسته کردن آواز
تصویری از غضاضت
تصویر غضاضت
فرهنگ لغت هوشیار
غضاضت
((غَ ضَ))
فرو خوابانیدن چشم، تر و تازه شدن، تازه روی شدن، خواری، نقصان
تصویری از غضاضت
تصویر غضاضت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نضاضت
تصویر نضاضت
باقی ماندۀ آب و جز آن، آخرین فرزند شخص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غضارت
تصویر غضارت
نیکو حال شدن، زندگانی خوش داشتن، توانگر شدن، بسیار مال شدن، نعمت و خوشی زندگانی، تازگی، طراوت
فرهنگ فارسی عمید
خواری، کاستی، بر افتادن فرود افتادن از پایگاه، فرو داشتن آواز، فرو خواباندن چشم، تازه روی گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضارت
تصویر غضارت
توانگر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نضاضت
تصویر نضاضت
بقیه آب و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضاض
تصویر غضاض
نوک بینی، پیشین سر
فرهنگ لغت هوشیار