جدول جو
جدول جو

معنی غضارت

غضارت
نیکو حال شدن، زندگانی خوش داشتن، توانگر شدن، بسیار مال شدن، نعمت و خوشی زندگانی، تازگی، طراوت
تصویری از غضارت
تصویر غضارت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غضارت

غضاره

غضاره
گل پاکیزۀ سبز و چسبناک، مهرۀ سفالی سبز که برای دفع چشم زخم با خود بردارند، کاسۀ سفالی بزرگ، تغار
غضاره
فرهنگ فارسی عمید

غضاضت

غضاضت
فروخواباندن چشم، آهسته کردن آواز، تر و تازه شدن گیاه یا چیز دیگر، تازه روی شدن، کم شدن قدر کسی و فروافتادن از مرتبۀ خود، خواری، ذلت، منقصت
غضاضت
فرهنگ فارسی عمید