کلاغ سیاه، کنایه از خودخواه، در علم نجوم صورت فلکی کم نوری در آسمان نیمکرۀ جنوبی، کلاغ، زاغ، نوعی کشتی بادی که به شکل کلاغ ساخته می شد غراب بین: غراب البین
کلاغ سیاه، کنایه از خودخواه، در علم نجوم صورت فلکی کم نوری در آسمان نیمکرۀ جنوبی، کلاغ، زاغ، نوعی کشتی بادی که به شکل کلاغ ساخته می شد غراب بین: غراب البین
بندهای آب و پشته ها که در پای دیوار سازند تا آب جمع نشود و اطراف دیوار نیفتد و ویران نگردد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، دیار. (اقرب الموارد). سرایها. (منتهی الارب). یکی آن قصبه است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قصبه شود
بندهای آب و پشته ها که در پای دیوار سازند تا آب جمع نشود و اطراف دیوار نیفتد و ویران نگردد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، دیار. (اقرب الموارد). سرایها. (منتهی الارب). یکی ِ آن قَصَبه است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قصبه شود
نای زن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). زمار. (اقرب الموارد). نی نواز. (منتهی الارب). نفخ کننده در نی. (اقرب الموارد) ، شترکش. (منتهی الارب). جزّار. (اقرب الموارد) ، برندۀ گوشت و روده و مانند آن. (منتهی الارب). گوشت فروش. (مهذب الاسماء) : قصاب چه آری ز پی کشتن ماهی خود کشته شودماهی بی حربۀ قصاب. خاقانی. هستی خاقانی است غارت عشق ای دریغ هرچه شبان پرورید روزی قصاب شد. خاقانی. آن کسان کآسمانش میخوانند نام قصاب بر شبان بستند. خاقانی. به تندی گفتم ای بخت بلندم نه تو قصابی و من گوسپندم ؟ نظامی. چو قصاب از غضب خونی نشانی چو نفاط از بروت آتش فشانی. نظامی. سعدیا گوسفند قربانی به که نالد ز دست قصابش ؟ سعدی. به تمنای گوشت مردن به که تقاضای زشت قصابان. سعدی. توانگر از نشاط فربهی در خود نمیگنجد از این غافل که هم پهلوی چرب اوست قصابش. صائب
نای زن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). زمار. (اقرب الموارد). نی نواز. (منتهی الارب). نفخ کننده در نی. (اقرب الموارد) ، شترکش. (منتهی الارب). جَزّار. (اقرب الموارد) ، برندۀ گوشت و روده و مانند آن. (منتهی الارب). گوشت فروش. (مهذب الاسماء) : قصاب چه آری ز پی کشتن ماهی خود کشته شودماهی بی حربۀ قصاب. خاقانی. هستی خاقانی است غارت عشق ای دریغ هرچه شبان پرورید روزی قصاب شد. خاقانی. آن کسان کآسمانْش میخوانند نام قصاب بر شبان بستند. خاقانی. به تندی گفتم ای بخت بلندم نه تو قصابی و من گوسپندم ؟ نظامی. چو قصاب از غضب خونی نشانی چو نفاط از بروت آتش فشانی. نظامی. سعدیا گوسفند قربانی به که نالد ز دست قصابش ؟ سعدی. به تمنای گوشت مردن به که تقاضای زشت قصابان. سعدی. توانگر از نشاط فربهی در خود نمیگنجد از این غافل که هم پهلوی چرب اوست قصابش. صائب
زاغ کراکر، تیزی، اندازه و مرز، تگرگ یخچه برف، پس سر، آغاز هر چیز، لبه، گونه ای کشتی کشتی نیش کلاغی راغ، جمع غربان غرابین، کلاغ. یا غراب زمین. شب تاریک. یاغرای سیاه (سیه)، شب، نوعی از کشتی مادی قدیم که به شکل غراب ساخته می شده، جسم کلی از جهت بودن او در غایت بعد از عالم قدس، از خود راضی مغرور
زاغ کراکر، تیزی، اندازه و مرز، تگرگ یخچه برف، پس سر، آغاز هر چیز، لبه، گونه ای کشتی کشتی نیش کلاغی راغ، جمع غربان غرابین، کلاغ. یا غراب زمین. شب تاریک. یاغرای سیاه (سیه)، شب، نوعی از کشتی مادی قدیم که به شکل غراب ساخته می شده، جسم کلی از جهت بودن او در غایت بعد از عالم قدس، از خود راضی مغرور