- غشیه
- بیهوشی پرده پوشش
معنی غشیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع غشا پرده هایی که از خارج و داخل اعضای مختلف بدن را میپوشانند. یا اغشیه دماغی. پرده های مراکز اعصاب پاشام مغز
جامه پوشاندن، در پوست نهادن، فرو گرفتن، گاییدن
غشاها، پوسته های بسیار نازک، پوشش ها، جمع واژۀ غشا
آک گوی تر (آک عیب) آک جوی تر
بر خوابه نهالین دوشک، بالشک بالش کوچکی که زنان بر سرین یا پستان نهند که بزرگ نماید
بیهوشی، بی هوش بودن، کندذهنی، کودنی
گیاهی که از آن ریسمان، جوال و حصیر می بافتند، نی، برگ نی
هشتاد و هشتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۲۶ آیه
نوعی جامه
روپوش زین اسب، یون، دفنوک، جناغ زین
نوعی جامه
روپوش زین اسب، یون، دفنوک، جناغ زین
شبانگاه بنروز
زین پوش، پوشش زین
پرده پوشش
مونث غوی
توانگری، بی نیازی
در لغت فرس آمده: غیشه گیاهی بود مانند کاه (نسخه: گیاهی بود که ریسمان بافند) رودکی گوید: یار بادت توفیق روزبهی با تو رفیق دولتت باد حریف دشمنت غیشه و مال. در برهان آمده: علفی هم هست که از آن جوال سازند و کاه و سرگین و امثال آن بدان کشند و حصیر هم از آن گیاه بافند، جوال کاه کشی
پرده، پوشش
توانگری، بی نیازی
فریاد، بانگ و آواز بلند
غیه برداشتن: بانگ برآوردن، فریاد بلند کشیدن، غیه کشیدن
غیه زدن: بانگ برآوردن، فریاد بلند کشیدن، غیه کشیدن
غیه کشیدن: بانگ برآوردن، فریاد بلند کشیدن
غیه برداشتن: بانگ برآوردن، فریاد بلند کشیدن، غیه کشیدن
غیه زدن: بانگ برآوردن، فریاد بلند کشیدن، غیه کشیدن
غیه کشیدن: بانگ برآوردن، فریاد بلند کشیدن
بیهوش شدن، بی خود شدن، از حال رفتن، بیهوشی، بی خودی، غش
بیهوش گردیدن، بیهوش شدن، بیهوشی
فریاد، بانگ و صدای بلند
مبتلا به صرع
پاشام نغز