جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غشوه

غشوه

غشوه
اسم مرت از غشو، آمدن نزد کسی، یکی غشو (میوۀ سدر). (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

غشوه

غشوه
پرده. پوشش، و منه: علی بصره و قلبه غشوه و غشاوه، ای غطاء. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پوشش. (مهذب الاسماء). غشاوه. تاریکی چشم
لغت نامه دهخدا

رشوه

رشوه
هر چیزی که به کسی دهند تا کاری بر خلاف وظیفه خود انجام دهد یا حق کسی را ضایع کند
فرهنگ لغت هوشیار

غوشه

غوشه
خوشۀ خشک شدۀ گندم یا جو
توس، درختی بزرگ و جنگلی از خانوادۀ پیاله داران، با برگ های دندانه دار و نوک تیز که دم کردۀ برگ و پوست آن برای تصفیۀ خون، تقویت معده و کاهش تب مفید است، تیس، غوش، سَندِر، غان
غوشه
فرهنگ فارسی عمید