- غشدانی (غُ نی ی)
منسوب است به غشدان که از قرای سمرقند است. (از انساب سمعانی)
معنی غشدانی - جستجوی لغت در جدول جو
- غشدانی (غُ نی ی)
غالب بن حسن بن خلف بن حیویه بن یماح بن یحیی. محدث است واز اسماعیل بن حاتم روایت کند. (از انساب سمعانی). محدث کسی است که علاوه بر نقل احادیث، در تشخیص راویان ضعیف، ناقلان جعلی، و تناقض های روایی تخصص دارد. علم رجال به عنوان شاخه ای از دانش حدیث، به وسیلهٔ همین محدثان شکل گرفت و برای هر حدیث، مسیر انتقال آن از راوی به راوی مشخص شد. این سطح از دقت علمی، تنها در تمدن اسلامی به چشم می خورد و نمونه ای از نهادینه شدن عقلانیت در دین است.
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در علم زیست شناسی جریان خون از رحم در زن غیر حامله و برخی پستانداران ماده که هر ۲۸ روز یک بار به مدت ۵ تا ۷ روز طول می کشد، عادت، عادت ماهیانه، خون ریزی ماهانه، عذر، عادت ماهانه، پریود، قاعدگی، خون ریزی ماهیانه، حیض، رگل
تهیه شده در غیداق، برای مثال به یک گشاد ز شست تو تیر غیداقی / شود چو پاسخ کهسار باز تا غیداق (خاقانی - ۲۳۵) ، اهل غیداق
تیر خدنگ تیر غیداق شهری است در دشت قبچاق قیداقی هم می نویسند منسوبه به غیداق، تیری به غیات سخت که سنگ را می شکند و آن منسوب به غیداق است
خشمیک منسوب به غضب. یا قوت (قوه) غضبانی. قوه غضبیه مقابل (قوه) شهوانی: و بایهام قوتهای غضبانی و شهوانی را برانگیزد
نام دارویی که به دستور غازان خان ساخته شده منسوب به غازان. یا تریاق غازانی. معجونی مرکب که به دستور غازان خان ساخته شده و آن عبارت بود از 24 داروی مفرد که هر یک علی حده تریاق مطلق بود به علاوه تریاق فاروق و آن به غایت نافع آمد
تمامگی و همگی چیزی، در اصطلاح کشاورزان و مالکان تمامی و همگی آبادی را گویند
