معنی زندانی
زندانی
prisioneiro
تصویر زندانی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با زندانی
زندانی
زندانی
محبوس
فرهنگ واژه فارسی سره
زندانی
زندانی
کسی که در محبس باشد آنکه در زندان و از آزادی محروم است
فرهنگ لغت هوشیار
زندانی
زندانی
کسی که در زندان به سر می برد، محبوس
فرهنگ فارسی عمید
زندانی
زندانی
کسی که در محبس باشد
فرهنگ فارسی معین
زندانی
زندانی
Prisoner
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زندانی
زندانی
заключённый
دیکشنری فارسی به روسی
زندانی
زندانی
Gefangener
دیکشنری فارسی به آلمانی
زندانی
زندانی
ув'язнений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زندانی
زندانی
więzień
دیکشنری فارسی به لهستانی
زندانی
زندانی
囚犯
دیکشنری فارسی به چینی