معنی غش - جستجوی لغت در جدول جو

غش

تصویری از غش — تصویر غش

فرهنگ فارسی عمید

غش

تصویری از غش — تصویر غش

فرهنگ فارسی عمید

غش

لغت نامه دهخدا

غش

فرهنگ لغت هوشیار

غش

تصویری از غش — تصویر غش

فرهنگ فارسی معین

غش

تصویری از غش — تصویر غش

فرهنگ فارسی معین

غش

فرهنگ واژه مترادف متضاد

غش

فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غشا — تصویر غشا

پوستۀ بسیار نازک، پوشش

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از غشی — تصویر غشی

بیهوش شدن، بی خود شدن، از حال رفتن، بیهوشی، بی خودی، غش

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از غشاک — تصویر غشاک

بوی گند، بوی بد و ناخوش، بوی بد که از دهان انسان برآید، برای مثال از دهان تو همی آید غشاک/ پیر گشتی، ریخت مویت از هباک (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۶ حاشیه)

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از غشمشم — تصویر غشمشم

مرد خودرای، خودبین، بی پروا، گستاخ، دلیر، ستمگر

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از غشغرغ — تصویر غشغرغ

داد و فریاد، جار و جنجال

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از غشیت — تصویر غشیت

بیهوشی، بی هوش بودن، کندذهنی، کودنی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از غشمره — تصویر غشمره

ستم، گزافکاری، خود سری، بی باکی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشم — تصویر غشم

بیداد کردن، ستم، ظلم

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشواء — تصویر غشواء

مونث اغشی بز سپید روی، مادیان سپید سر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشکاری — تصویر غشکاری

کلاهبرداری شار آمیزش چیزی کم بها با چیزی پر بها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشغرغ — تصویر غشغرغ

دادو فریاد جار و جنجال

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشمریه — تصویر غشمریه

ستم بیداد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشمشم — تصویر غشمشم

خودبین، بی پروا و گستاخ

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشمشه — تصویر غشمشه

دلیری، کار بری

فرهنگ لغت هوشیار

گونه ایست گاو عظیمالجثه و داری موهای طویل که مخصوص کوهستانهای مرکزی آسیا (در نواحی تبت و هیمالیا در ارتفاعات بالغ بر دو هزار متر) است. از این گونه گاو دو نوع وجود دارد که هر دو نوع خاص کوهستان های مرکزی آسیا است. غژگاو دارای پوزه ای عاری از پشم و پیشانی کوتاه و شاخهای قوس دار است که رشد زیادی می کنند. تمام بدن این گاو از پشمهای طویل خاکستری رنگ سیاه و سفید پوشسده شده است. درازی پشمهای بدن وی به حدی است که حتی روی زمین نیز کشیده می شود. دم این حیوان نیز دارای موهای ظریف طویلی شبیه دم اسب است. غژگاواز همه گاوها عظیم الجثه تر و قوی تر است. اهالی تبت این حیوان را اهلی می کنند و از آن جهت بارکشی و محصولات شیر و پشم و گوشتش استفاده می کنند غژغاو غژغا غشغاو غژگا کج گاو کژ گاو. توضیح مولف برهان این کلمه را با قطاس نیز برابر دانسته که با توجه به معنی غژیاکژ که ابریشم باشد به نظر نمی آید که این تصور صحیح باشد زیرا قطاس ها عموما عاری از مو هستند

گونه ایست گاو عظیمالجثه و داری موهای طویل که مخصوص کوهستانهای مرکزی آسیا (در نواحی تبت و هیمالیا در ارتفاعات بالغ بر دو هزار متر) است. از این گونه گاو دو نوع وجود دارد که هر دو نوع خاص کوهستان های مرکزی آسیا است. غژگاو دارای پوزه ای عاری از پشم و پیشانی کوتاه و شاخهای قوس دار است که رشد زیادی می کنند. تمام بدن این گاو از پشمهای طویل خاکستری رنگ سیاه و سفید پوشسده شده است. درازی پشمهای بدن وی به حدی است که حتی روی زمین نیز کشیده می شود. دم این حیوان نیز دارای موهای ظریف طویلی شبیه دم اسب است. غژگاواز همه گاوها عظیم الجثه تر و قوی تر است. اهالی تبت این حیوان را اهلی می کنند و از آن جهت بارکشی و محصولات شیر و پشم و گوشتش استفاده می کنند غژغاو غژغا غشغاو غژگا کج گاو کژ گاو. توضیح مولف برهان این کلمه را با قطاس نیز برابر دانسته که با توجه به معنی غژیاکژ که ابریشم باشد به نظر نمی آید که این تصور صحیح باشد زیرا قطاس ها عموما عاری از مو هستند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشمیر — تصویر غشمیر

سختی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشن — تصویر غشن

زدن با چوبدستی یا با شمشیر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشو — تصویر غشو

میوه کنار (کنار از پارسی به تازی رفته است)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشی — تصویر غشی

بیهوش گردیدن، بیهوش شدن، بیهوشی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشوم — تصویر غشوم

ستمکار، جنگ، سرکش ماده شتر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشوه — تصویر غشوه

پرده پوشش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشه رشه — تصویر غشه رشه

یک دسته از مردم بی سر و پا و پست اوباش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشه گذاشتن — تصویر غشه گذاشتن

غشه گذاشتن

به مسابقه گذاشتن اسبان را

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشی افتادن — تصویر غشی افتادن

غشی افتادن

یا غشی افتادن کسی را. غش کردن او

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشیان — تصویر غشیان

گادن، به گای گرفتن بیهوش شدن، زدن به تازیانه، نزدیک آمدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غشیه — تصویر غشیه

بیهوشی پرده پوشش

فرهنگ لغت هوشیار

گونه ایست گاو عظیمالجثه و داری موهای طویل که مخصوص کوهستانهای مرکزی آسیا (در نواحی تبت و هیمالیا در ارتفاعات بالغ بر دو هزار متر) است. از این گونه گاو دو نوع وجود دارد که هر دو نوع خاص کوهستان های مرکزی آسیا است. غژگاو دارای پوزه ای عاری از پشم و پیشانی کوتاه و شاخهای قوس دار است که رشد زیادی می کنند. تمام بدن این گاو از پشمهای طویل خاکستری رنگ سیاه و سفید پوشسده شده است. درازی پشمهای بدن وی به حدی است که حتی روی زمین نیز کشیده می شود. دم این حیوان نیز دارای موهای ظریف طویلی شبیه دم اسب است. غژگاواز همه گاوها عظیم الجثه تر و قوی تر است. اهالی تبت این حیوان را اهلی می کنند و از آن جهت بارکشی و محصولات شیر و پشم و گوشتش استفاده می کنند غژغاو غژغا غشغاو غژگا کج گاو کژ گاو. توضیح مولف برهان این کلمه را با قطاس نیز برابر دانسته که با توجه به معنی غژیاکژ که ابریشم باشد به نظر نمی آید که این تصور صحیح باشد زیرا قطاس ها عموما عاری از مو هستند

گونه ایست گاو عظیمالجثه و داری موهای طویل که مخصوص کوهستانهای مرکزی آسیا (در نواحی تبت و هیمالیا در ارتفاعات بالغ بر دو هزار متر) است. از این گونه گاو دو نوع وجود دارد که هر دو نوع خاص کوهستان های مرکزی آسیا است. غژگاو دارای پوزه ای عاری از پشم و پیشانی کوتاه و شاخهای قوس دار است که رشد زیادی می کنند. تمام بدن این گاو از پشمهای طویل خاکستری رنگ سیاه و سفید پوشسده شده است. درازی پشمهای بدن وی به حدی است که حتی روی زمین نیز کشیده می شود. دم این حیوان نیز دارای موهای ظریف طویلی شبیه دم اسب است. غژگاواز همه گاوها عظیم الجثه تر و قوی تر است. اهالی تبت این حیوان را اهلی می کنند و از آن جهت بارکشی و محصولات شیر و پشم و گوشتش استفاده می کنند غژغاو غژغا غشغاو غژگا کج گاو کژ گاو. توضیح مولف برهان این کلمه را با قطاس نیز برابر دانسته که با توجه به معنی غژیاکژ که ابریشم باشد به نظر نمی آید که این تصور صحیح باشد زیرا قطاس ها عموما عاری از مو هستند

فرهنگ لغت هوشیار