- غسنه
- کاکل، گیسو، یال
معنی غسنه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نیکو، نیک
جمع سنان، سر نیزه ها، جمع سن، دندان ها
کار نیک و پسندیده
سنان ها، قطعه های آهن نوک تیز که بر سر چوب دستی یا نیزه نصب کنند، سرنیزه ها، جمع واژۀ سنان
نیک، خوب، کار نیک و پسندیده، نیکویی
گرسنه، انسان یا حیوان که معده اش خالی و محتاج غذا باشد، حریص، آزمند
خانه
جای گشاده ترین و پاکیزه ترین از بلادها
کاکل، گیسو، یال
پاره ابر
شست ابزار شوی ابزار
سستی، فرو هشتگی
درختان بی آب
مونث مسن زن پیر
چرت خواب کوتاه
سال، حول، حجه، جمع سنوات لعنت و نفرین
دعای بد، لعنت، نفرین
مجموع دوازده ماه، سال
آوازی که از بیخ لهات و بینی برآید، در موسیقی تحریری از موسیقی که در هنگام غنا از خیشوم ادا شود
تو دماغی آوای تو دماغی آوازی که از خیشوم بیرون آید: آواز بینی، تحریریست از موسیقی که در هنگام غنا و سراییدن به خیشوم بینی ادا کنند. یا ارباب غنه. آواز خوانان. یا نون (ن) غنه. (نون مع الغنه)، نونی که همراه صوتی که در خیشوم پیچد تلفظ گردد. چنین صوتی در زبان دری قدیم وجود داشته
سال، یک سال
((غُ نِّ یا نَُ))
فرهنگ فارسی معین
آوازی که از بینی بیرون آید، تحریری است از موسیقی که در هنگام غنا و سراییدن به خیشوم بینی ادا کنند
ارباب غنه: آوازخوانان
ارباب غنه: آوازخوانان