- غزوه
- پیکار با بیدینان اگر پیامبر صلی الله علیه و آله یا پیشوای دین سپاه را همراهی کند، یکبار جنگیدن خواست آرزو
معنی غزوه - جستجوی لغت در جدول جو
- غزوه ((غَ وَ یا وِ))
- یک غزو، یک بار جنگ کردن
- غزوه
- جنگ مسلمانان با کافران که حضرت رسول شخصاً همراه سپاهیان بود مثلاً غزوۀ بدر، غزوۀ احد، غزوۀ خندق
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دفترچه، کتابچه
غلاف پنبه که هنوز پنبۀ آن را درنیاورده باشند، غلاف و پوست دانه یا تخمدان بعضی گیاهان مانند خشخاش و شقایق
یک دسته کاغذ نوشته شده یا چاپ شده، کتابچه، دفترچه
بستگی پیوند خویشی، شکیبایی
منسوب به غزو
جای گشاده ترین و پاکیزه ترین از بلادها
جنگ و تاراج
پرده پوشش
پگاه، میان طلوع فجر و طلوع شمس
نادانی
توانگری
تیر رس بنگرید به قلوه کلوه
غلاف پنبه که پنبه از آن بر نیامده باشند میوه ناشکفته پنبه گندک. یا غوزه پنبه. پنبه ای که از پوست جدا نشده بیلم، غلاف و پوست بعضی گیاهان مانند شقایق خشخاش و غلاف خشخاش کوکنار. یا غوزه آب. حباب. یا غوزه نقره. مهره نقره قداس
پرده، پوشش
غزا، جنگ کردن با کافران در راه خدا، جنگ
آواز و صدا و ندا
خواستن، جستن، آهنگ چیزی کردن جنگ کردن با دشمن، جنگ کردن با کفار، لشکری که به قصد قتال با کفار بجایی گسیل شوند در صورتی که پیغامبر ع شخصا همراه لشکر باشد و اگر او همراه نباشد آن لشکر را سریه بعث گویند
بیخ دم حیوانات چرنده و پرنده
جنگ کردن با دشمن، جنگ هایی که پیغمبر شخصاً در آن حضور داشتند