جدول جو
جدول جو

معنی غزاه

غزاه
(غَ)
کشش و جنگ با دشمن دین. (منتهی الارب). اسم مصدر غزو. ج، غزوات. عزیمت به جنگ دشمنان و غارت کردن دیار آنان. (از اقرب الموارد). رجوع به غزو و غزا شود: با ایشان (اعراب) صلح کرد (قباد) و نان پاره ای داد ایشان را و عزم غزاه روم کرد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 85). از ابتدای اسلام تا به اکنون یک دیه نستدند و یک غزاه نکردند. (کتاب النقض ص 475). علی رضوان اﷲ علیه از حرب جمل و صفین ونهروان با هیچ غزاتی نپرداخت. (کتاب النقض ص 475)
لغت نامه دهخدا