- غزغان
- قازغان، دیگ، پاتیل، قزغان، غازغان
معنی غزغان - جستجوی لغت در جدول جو
- غزغان
- دیگ طعام پزی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قازغان، دیگ، پاتیل، غزغان، غازغان
قازغان، دیگ، پاتیل، غزغان، قزغان
ترکی مغولی دیگ مسین دیگ بزرگ مسی مرجل. غاز کردن، پنبه دانه از پنبه بیرون کردن و پشم را زدن و مهیا ساختن از برای رشتن
جنگ و تاراج
جمع غزال، آهو برگان آهوان
دیگ بزرگ که در آن چیزی طبخ کنند پاتیل. قازعان بنگرید به قازغان
خنیا (هونیاک موسیقی)، خنیاگران موسیقی دانان، دسته ای از سازهای مختلف موسیقی که در نظام با هم نوازند، موسیقی
دیگ بزرگ مسی
ترکی پاتیل دیگ بزرگ دیگ مسین