جدول جو
جدول جو

معنی غزالات - جستجوی لغت در جدول جو

غزالات(غَ)
جمع واژۀ غزاله. (اقرب الموارد). رجوع به غزاله شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معالات
تصویر معالات
بلند کردن، بلند قرار دادن، در بلندی با کسی معارضه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبالات
تصویر مبالات
اهتمام، توجه، اعتنا، در امری فکر و اندیشه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرامات
تصویر غرامات
جمع واژۀ غرامت، مالی که بابت خسارت داده یا گرفته می شود، تاوان، زیان، ضرر، مشقت، پشیمانی، ندامت
فرهنگ فارسی عمید
(غَ)
کنایه از غزلخوانان و مطربان است که مراد خواننده و سازنده باشد. (برهان قاطع). غزالان به تخفیف جمع فارسی غزال (آهو) است و به معنی غزلخوانان ظاهراً به تشدید است اما غزال مشدد در عربی به معنی بافنده و ریسمان فروش میباشد. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مقالات
تصویر مقالات
جمع مقاله، گفت ها سخن ها گپ ها نوشته ها جمع مقاله
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از پرندگان خواننده از خانواده چکاوک (جل) است که در سواحل بحر خزر و دامنه های البرز نیز فراوان است قازلاخ غازلاخ
فرهنگ لغت هوشیار
با کسی در بلندی نبرد کردن معارضه کردن در بلندی. معالات کردن، با کسی در بلندی نبرد کردن: و لشکری که بدان باروزگار معادات و با فلک معالات توان کرد... در جهان آواره گشته
فرهنگ لغت هوشیار
گرانفروشی کردن، از حد در گذشتن، تیر را بینهایت انداختن، (اسم)} گرانفروشی در مغالات بضاعت بضع مبالغتی نکنم) (مرزبان نامه. تهران. چا. 249: 1)، تجاوز از حد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مزار، مستیگاهان گور ها و مسیتنامه نوشته ای که پیرامون مسیتگاهان و گور ها فراهم آید جمع مزار: زیارتگاهها: واضعاف آن بر عمارت مساجد و معابد و اربطه و مدارس و قناطر ومصانع و مزارات متبرک و بقاع خیر صرف کرده است، قبرها آرامگاهها، کتابی که از زیارتگاهها و قبرها بحث کند: مزارات تبریز مزارات شیراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزانات
تصویر مزانات
جهمرزی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مثال، نموده ها نمونه ها مانند ها فرمان ها گواه ها تندیس ها نگاره ها جمع مثال. یا مثالات مقیده. عبارت از خیالاتند و نمونه و شبح مثالات مطلقه اند و عالم روحانی اند که خدای متعال آنها را آفریده است تا دلیل بر وجود عالم روحانی باشند و ارباب کشف مثالات مقیده را متصل باین عالم میدانند و مستنیر از عالم روحانی و برای هر یک از موجوداتی که در عالم ملک اند مثال مقیدی است مانند خیال در عالم انسانی و مثال مقید نسبت بعالم مانند خیال است نسبت بانسان و سالک هر گاه در سیر خود متصل شود بعالم مثال مطلق بواسطه عبور کردن از خیال مقید حقایق را آن طور که هست در یابد و ازین راه او را اطلاعی بر عین ثابت خود حاصل شود
فرهنگ لغت هوشیار
فکر کردن در امری اندیشیدن، اهتمام کردن، یا بی مبالات. بدون تفکر بی اندیشه: و از اقدام بی تحاشی آن قوم بر قصد ولایت چنو پادشاهی قادر و قاهر و اقتحام بی مبالات آن جماعت در غمار دیار... شکسته شد، بی قید و بند سهل انگار: ... هنرمند خوبی است لیکن در کارهایش کمی بی مبالاتی است. اهتمام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبالات
تصویر قبالات
جمع قباله، تزدگان نورده ها جمع قباله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمامات
تصویر غمامات
جمع غمامه اسفنجها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع غسول، بنگرید به غسول آبی که بدان خود را شویند جمع غسولات، خطمی، اشنان
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه ادایش لازم باشد دادن عین یا وجه مال مفقود یا ضایع شده تاوان، جمع غرامات، مشقت ضرر، پشیمانی، عذاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غزلیات
تصویر غزلیات
ادبیات، کلمات، غزلیات بمعنی سروده ها و غزلها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیالات
تصویر عیالات
رمن، یالان، جمع عیال، جمع الجمع عیل
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از پرندگان خواننده از خانواده چکاوک (جل) است که در سواحل بحر خزر و دامنه های البرز نیز فراوان است قازلاخ غازلاخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غافلات
تصویر غافلات
جمع غافل، فرناسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غالات
تصویر غالات
جمع عال، کوپله ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلالات
تصویر دلالات
راهنمایی ها، جمع دلالت، جمع در جمع دلاله
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سیاله سیاله ها، موجوداتی که مانند حرکات و اصوات و زمانند که همواره جزیی از آن ها محفوف به دو عدم است و در سکون و آرامش نیستند. موجودات سیاله حوادث و زمانیانند که همواره مسبوق به دو عدمند: یکی عدم سابق و دیگر عدم لاحق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوالات
تصویر سوالات
جمع سوال، پرسش ها جمع سوال پرسشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغزلات
تصویر تغزلات
جمع تغزل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفالات
تصویر تفالات
جمع تفال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیالات
تصویر خیالات
پندارها جمع خیال توهمات، تخیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایالات
تصویر ایالات
جمع ایاله، استانها جمع ایالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزازات
تصویر حزازات
سوزشهای دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسالات
تصویر رسالات
جمع رساله، پیام ها نامه ها جمع رسالت (رساله) پیامها جمع رساله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجالات
تصویر رجالات
جمع رجل، مردان پیادگان جمع رجل مردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقالات
تصویر مقالات
گفتارها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایالات
تصویر ایالات
استان، فرمانروایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رسالات
تصویر رسالات
ماتیکان ها
فرهنگ واژه فارسی سره