معنی رسالات - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با رسالات
رسالات
- رسالات
- جمع رساله، پیام ها نامه ها جمع رسالت (رساله) پیامها جمع رساله
فرهنگ لغت هوشیار
رسالات
- رسالات
- جَمعِ واژۀ رساله. (دهار) (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
رسالجات
- رسالجات
- جمع (غلط) رساله رساله ها) هدایت بعضی رسالجات پارسی رزین طایفه دیده (نهج الادب ص 79)
فرهنگ لغت هوشیار
رجالات
- رجالات
- جَمعِ واژۀ رجال ججج ِ رَجُل. (ناظم الاطباء) ، جَمعِ واژۀ رَجُل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). جَمعِ واژۀ رَجُل، به معنی مرد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
رسالت
- رسالت
- پیامبری، نبوّت، پیام کتبی، نامه، نوشته، دین، مذهب، کتاب یا کتاب کوچک، پیغام رساندن
فرهنگ فارسی عمید