جدول جو
جدول جو

معنی غریژن - جستجوی لغت در جدول جو

غریژن
(غَ ژَ)
خلاب و گل سیاه. (از برهان قاطع ذیل غریزن). لجن و گل و لای ته حوض را گویند. غریفج. غریفژ. (انجمن آرا). غریرن. غریزن. غریژنگ. غلیزن. (برهان قاطع). لوش
لغت نامه دهخدا
غریژن
گل و لای سیاه که در بن حوضها و ته تالابها و جویهاست
تصویری از غریژن
تصویر غریژن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غریدن
تصویر غریدن
آواز ترسناک و مهیب برآوردن، برای مثال به غول سیه بانگ برزد خروس / درآمد به غریدن آواز کوس (نظامی۵ - ۷۹۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غریژنگ
تصویر غریژنگ
لجن، گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شود
لش، لوش، لژن، بژن، لجم، لژم، غلیژن، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلیژن
تصویر غلیژن
لجن، گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شود
لش، لوش، لژن، بژن، لجم، لژم، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ، برای مثال نهالی به زیرش غلیژن بدی / ز بر چادرش آب روشن بدی (اسدی - ۲۷۹)
فرهنگ فارسی عمید
(غَ ژَ)
گل و لای سیاه که بن حوضها و ته تالابها و جویها می باشد. (برهان قاطع). لجن و گل و لای ته حوض. غریفج. غریفژ. (انجمن آرا). غریرن. غریزن. غریژن. غلیزن. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غریژنگ
تصویر غریژنگ
گل و لای سیاه که در بن حوضها و ته تالابها و جویهاست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریزن
تصویر غریزن
گل و لای سیاه که در بن حوضها و ته تالابها و جویهاست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
آواز بلند کردن فریاد زدن خروشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلیژن
تصویر غلیژن
لجن و لای سیاهی که در ته حوض ها و جویها و تالابها به هم رسد خلاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریژنگ
تصویر غریژنگ
((غَ ژَ))
غریژن. غریزن. غلیزن، گل و لای سیاه که در بن حوض ها و ته تالاب ها و جوی ها است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غلیژن
تصویر غلیژن
((غَ ژَ))
لجن، گل و لای سیاهی که در ته حوض ها و جوی ها جمع می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
((غُ رّ دَ))
فریاد زدن، خروشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
لتذمّرٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
Grunt, Yak
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
grogner, crier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
рычать , мычать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
לגרגר , לגעות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
غرّانا کرنا , دہاڑنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
গর্জন করা , গর্জন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
คราง , คำราม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
nguruma
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
homurdanmak, bağırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
うなる , 鳴く
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
咕噜 , 叫
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
mendengus, mengaung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
끙끙거리다 , 울다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
grunzen, schreien
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
गुर्राना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
grommelen, brullen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
brontolare, urlare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
gruñir, gritar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
resmungar, gritar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
ричати , ревти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غریدن
تصویر غریدن
gruchać, ryczeć
دیکشنری فارسی به لهستانی