- غریبانه
- درخور غریب،
برای مثال نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویه های غریبانه قصه پردازم ، به روش غریبان مانند غریبان(حافظ - ۶۶۶)
معنی غریبانه - جستجوی لغت در جدول جو
- غریبانه
- بی کسانه، بیگانه وار در خور غریب: مویه های غریبانه، هر چیز سزاوار بگدایی و مفلسی، بطرز غریبان: غریبانه رفتار می کند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گریبانه باج بر شمار گریب زمین مالیات یا عوارضی که بوسیله اندازه گرفتن زمین تعیین شود
غیرحضوری، به طور غیرحضوری
اونیک در نبودگی ونانه در غیاب کسی کاری را انجام دادن، مال کسی که مرگ و زندگی آن شخص معلوم نباشد و او را وارث نبود و چون خداوند مال آید عوض مال به او دهند، غایب باز
مجموع برگه هایی که در قاعده پایکهای اصلی یک گل قرار دارند
Absently
ausentemente
отсутствующе
abwesend
nieobecnie
відсутньо
ausentemente
absentément
assente
afwezig
अनुपस्थित रूप से
secara absent
بشكلٍ غائبٍ
באופן חסר נוכחות
心不在焉地
dalgın bir şekilde
kwa ukosefu
อย่างขาดการมี
অনুপস্থিতভাবে
غائب ہو کر
ادبمندانه مانند ادیبان: ادیبانه سخن گفت، ادبی مربوط بادبیات: بیانات ادیبانه
جای گریبان، گلو، گردن
به روش مریدان، همچون مرید
از روی غصب، به روش غاصبان