جدول جو
جدول جو

معنی غردیان - جستجوی لغت در جدول جو

غردیان
(غَ زَ)
قریه ای است از قرای کس ّ در ماوراءالنهر. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برسیان
تصویر برسیان
(پسرانه)
نام گیاهی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برلیان
تصویر برلیان
(دخترانه)
الماس تراش داده شده که درخشش و زیبایی خاصی دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترنیان
تصویر ترنیان
(دخترانه)
سبدی که از شاخه های بید می بافند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اندیان
تصویر اندیان
(پسرانه)
در بعضی از نسخه های شاهنامه نام یکی از سرداران فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اردوان
تصویر اردوان
(پسرانه)
یاری کننده درستکاران، نام پادشاهان معروف اشکانی، از شخصیتهای شاهنامه، نام چند تن از پادشاهان اشکانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اردلان
تصویر اردلان
(پسرانه)
مرکب از ارد (درستی و راستی و پارسائی) + لان (مزید موخر)، نام طایفه ای از ایلات کرد ایران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بودیان
تصویر بودیان
(پسرانه)
نام یکی از قبایل ماد (نگارش کردی: بودیان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بردیاب
تصویر بردیاب
تله متر (Telemeter) یا مسافت سنج نوری یا بردیاب ابزاری است که برای اندازه گیری فاصله تا یک شیء با استفاده از اصول اپتیکی استفاده می شود. در سینما و عکاسی، تله مترها برای تعیین دقیق فاصله بین دوربین و سوژه استفاده می شوند، که برای فوکوس دقیق و گرفتن تصاویر واضح ضروری است.
کاربردهای تله متر در سینما و عکاسی:
1. فوکوس دقیق :
- تله مترها به فیلم سازان و عکاسان کمک می کنند تا فاصله دقیق بین دوربین و سوژه را تعیین کرده و فوکوس را به درستی تنظیم کنند.
2. تصاویر واضح و با کیفیت :
- با استفاده از تله متر، عکاسان می توانند اطمینان حاصل کنند که تصاویر گرفته شده واضح و با کیفیت بالا هستند، به ویژه در شرایط نور کم یا عمق میدان کم.
3. صرفه جویی در زمان :
- استفاده از تله متر به صرفه جویی در زمان کمک می کند زیرا نیاز به حدس زدن فاصله یا انجام تنظیمات مکرر را کاهش می دهد.
4. استفاده در شرایط مختلف :
- تله مترها می توانند در انواع شرایط نوری و محیطی به خوبی کار کنند و به عکاسان و فیلم سازان امکان می دهند تا در هر شرایطی به دقت مورد نیاز خود دست یابند.
انواع تله متر:
1. تله مترهای نوری :
- این نوع تله مترها از اصول اپتیکی برای اندازه گیری فاصله استفاده می کنند. معمولاً از دو عدسی استفاده می شود که با ترکیب تصویر ایجاد شده توسط آنها فاصله تا سوژه را تعیین می کنند.
2. تله مترهای لیزری :
- این نوع تله مترها از لیزر برای اندازه گیری فاصله استفاده می کنند. لیزر به سوژه تابیده می شود و زمان برگشت آن اندازه گیری می شود تا فاصله دقیق محاسبه شود.
3. تله مترهای اولتراسونیک :
- این نوع تله مترها از امواج صوتی با فرکانس بالا برای اندازه گیری فاصله استفاده می کنند. زمان برگشت امواج صوتی اندازه گیری می شود تا فاصله محاسبه شود.
کاربردهای دیگر تله متر:
1. نظامی :
- تله مترها در تجهیزات نظامی برای اندازه گیری فاصله تا اهداف و تعیین نقاط دقیق شلیک استفاده می شوند.
2. ورزش :
- در ورزش های مختلف مانند گلف و تیراندازی، تله مترها برای اندازه گیری دقیق فاصله و بهبود عملکرد استفاده می شوند.
3. ساختمان و معماری :
- تله مترها در صنعت ساختمان برای اندازه گیری دقیق فاصله ها و بررسی ابعاد استفاده می شوند.
مزایا و معایب:
مزایا :
- دقت بالا در اندازه گیری فاصله.
- افزایش کیفیت تصاویر و فیلم ها.
- صرفه جویی در زمان و کاهش خطاها.
معایب :
- هزینه بالای برخی از انواع تله مترها.
- نیاز به آموزش و مهارت برای استفاده صحیح.
- محدودیت های محیطی مانند بازتابش لیزر در تله مترهای لیزری.
تله مترها ابزارهای بسیار مفیدی در سینما، عکاسی و بسیاری از صنایع دیگر هستند که به دقت و کیفیت بالاتر در کارها کمک می کنند.
نظام دید اپتیک برای کانونی کردن و اندازه گیری فاصله بین دوربین و سوژه. چنین سیستمی به ویژه برای فیلم برداری از هلیکوپتر یا فیلم برداری با دوربین های قطع کوچک به کار می رود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از بادیان
تصویر بادیان
رازیانه، گیاه علفی خوشبو دارویی با برگ های ریز و گل های چتری زرد رنگ که دانه های ریز و معطر آن مصرف چاشنی غذا دارد، رازیان، وادیان، والان، رازنج، رازیانج، رازیام، بادتخم، برهلیا
بادیان ختایی: در علم زیست شناسی میوۀ درختی بومی شرق آسیا و شبیه آلش با گل های زرد که میوه اش مصرف دارویی دارد
بادیان رومی: گیاهی از خانوادۀ چتریان، با برگ های باریک خوش بو شبیه شبت، گل های سفید و چتری، تخم های ریز، سبز رنگ و معطر، جوشاندۀ تخم آن در طب استعمال می شود، در نفخ معده، دل درد، سوء هضم، تشنج، ضعف قوای دماغی، درد سینه و بواسیر نافع است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برسیان
تصویر برسیان
نوعی خرما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بردیدن
تصویر بردیدن
از راه به طرفی شدن، دور گردیدن از سر راه، برگردیدن، برای مثال همت بلنددار که با همت خسیس / چاووش پادشاه براند تو را که «برد!» (مولوی۲ - ۲۲۷)، بردابرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترنیان
تصویر ترنیان
سبد بزرگی که از ترکه های درخت می بافند، تریان، ترینان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برلیان
تصویر برلیان
درخشان، درخشنده، براق، شفاف، الماس بی رنگ و شفاف، الماس درشت و گران بها که برای درخشش بیشتر آن را تراش داده اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درایان
تصویر درایان
در حال حرف زدن، دراینده، گوینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برسیان
تصویر برسیان
گیاهی فاقد شکوفه و گل که در حوالی کوفه می روید، عشقه، سیان، پرسیان، پرشیان
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیه. سکنۀ آن 213 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
شهری با جمعیت 75376 تن در جنوب بنگال غربی هند. معابدمتعدد و کاخ زیبایی دارد. (دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(غَرْ)
دو بنا در کوفه یا دو صخره یا دو خرپشته. و گفته اند آنها قبر مالک و عقیل است که ندیمان جذیمه الابرش بودند، و وجه تسمیۀ آن این است که نعمان بن منذر در روز ’کیفر’ هر که را میدید میکشت و غریان را به خون وی تغریه میکرد. (از منتهی الارب). یاقوت در معجم البلدان گوید: غریان تثنیۀ غری است، و آنها دو طربال، یعنی دو بنا هستند مانند صومعه که در بیرون کوفه نزدیکی قبر علی بن ابی طالب قرار دارند. ابن درید گوید: طربال قطعه ای از کوه یا دیوار مستطیلی در هواست که کج می شود و در حدیث آمده حضرت رسول وقتی به طربال کجی میگذشت به سرعت میرفت، و جمع آن طرابیل است. و گویند: طربال قطعۀ بلندی از دیوار یا صخرۀ بزرگ مشرفی از کوه است، و طرابیل شام صومعه های آنجا را گویند. درباره غریان واقع در کوفه، هشام بن محمد از شرقی بن القطامی روایت کند که وی گوید: ’منصور’ مرا پیش یکی از پادشاهان فرستاد و من از حکایات و انساب عرب به وی بازمیگفتم ولی او شاد و متعجب نمیشد. یکی از یاران وی به من گفت: غری در کلام عرب چیست ؟ گفتم: غری به معنی خوب و نیکوست، و عرب گوید: ’هذا رجل غری’ و وجه تسمیۀ غریان نیز زیبایی آنها در آن زمان بوده است، و غریان که در کوفه ساخته شده مانند غریانی است که حاکم مصر ساخت و نگهبانانی بر آن گماشت، و هرکه بدانها نماز نمیگزاشت کشته میشد، اما در خواستن دو چیز وی را مخیر میکرد به شرط آنکه آن دو رهایی از قتل و رسیدن به سلطنت نباشد، و به جز آن دو هرچه میخواست بیدرنگ برمی آورد، آنگاه وی را میکشت. روزگاری گذشت گازری از اهل افریقا آمد که با وی خری و چوب گازری بود. بدانها گذشت و نماز نخواند. نگهبانان وی را گرفتند و گفتند چرا نماز نخواندی ؟ پاسخ داد ندانستم. او را پیش پادشاه بردند. پادشاه گفت چرا نماز نخواندی ؟ گفت ندانستم، و من مردی غریب از اهل افریقا هستم، دوست دارم که نزد تو باشم و لباسهای تو و خاصۀ تو را بشویم، و از جانب تو به نیکی رسم، و اگر میدانستم هزار رکعت به غریان نماز میگذاشتم. پادشاه گفت: چیزی بخواه. گفت: چه بخواهم ؟ گفت هرچه دلت میخواهد مسألت کن به جز رهایی از قتل و رسیدن به سلطنت. گازر تضرع کرد و به عذر غریبی متوسل شد. نتیجه ای نداد، آنگاه گفت ده هزار درهم و یک قاصد میخواهم. پول را گرفت و به قاصد گفت: وقتی به آفریقا رفتی خانه فلان گازر را بپرس و این مبلغ را به خانوادۀ وی بده. پس از آن ملک به وی گفت دومی را بخواه. گفت هریک از شما را سه ضربه با این چوب میزنم یکی سخت، دیگری متوسط، سومی پست تر از آن. پادشاه مدتی مکث کرد و به حاضران گفت رای شما چیست ؟ گفتند بهتر است سنت پدران تو ترک نشود. به گازر گفتند از که شروع میکنی ؟ گفت از پادشاه که پسر ملکی است که این آئین ازوست. پادشاه از تخت پایین آمد و گازر چوب خود را بلند کرد و ضربه ای چنان بر قفای وی زد که بر روی افتاد. ملک گفت: این کدام یک از ضربات بود؟ اگر ضربۀ سبک چنین باشد در ضربت دوم و سوم میمیرم. پس به نگهبانان نگریست و گفت ای حرامزادگان آیا شما ادعا میکنید این مرد نماز نخوانده است. به خدا سوگند من نماز وی را دیدم، او را آزاد کنید و غریان را ویران نمایید. مرد گازر خندید و رفت. این بود حکایتی که هشام بن محمد نقل کرده است، اما به ظن غالب باید گفت که وقتی ’منذر’ غریان را در بیرون کوفه ساخت این سنت را مقرر داشت و برخلاف پادشاه مصر شروطی تعیین نکرد. واﷲ اعلم. دو غری راکه برون شهر کوفه است منذر بن امروءالقیس بن ماء السماء ساخت، و سبب آن بود که وی دو ندیم از بنی اسد داشت، یکی خالد بن نضله و دیگری عمر بن مسعود. شبی مست شدند و پیش پادشاه رفتند و با وی سخن گفتند. وی در حالی که مست بود برآشفت و فرمان داد دو گودال در پشت کوفه کندند و آنان را زنده به گور کردند. چون بامداد شد آن ندیمان را به حضور خواست ولی جریان شب را به او گفتند. وی غمناک شد و به سوی گودالها رفت و دستور داددو طربال که عبارت از دو صومعه باشد بر آنها بسازند. آنگاه گفت: من پادشاه نیستم اگر مردم از فرمان من سرپیچند، واردان عرب همه باید از میان آن دو طربال بگذرند، و برای آنها در سال دو روز کیفر و پاداش مقررکرد. در روز کیفر هرکس را مشاهده میکرد میکشت و در روز پاداش هرکه را میدید با او نیکی میکرد و خلعت میداد. وی در یکی از روزهای کیفر بیرون آمده بود اتفاقاً عبید بن ابرص اسدی شاعر را دید که به قصد مدح وی می آمد. منذر به وی گفت: ای عبید آیا برای ذبح کسی جز تو نبود؟ یکی از اطرافیان گفت او را نکشید تا شعر خود را بخواند، اگر نیکو باشد از او دلجویی کن و اگر بد باشد بکش، و تو بر کشتن توانا هستی. منذر فرودآمد و پس از طعام و شراب عبید را خواند و گفت آنچه می بینی بیان کن. گفت ’اری المنایا علی الحوایا’ (مثل) منذر گفت شعر بخوان. عبید پاسخ داد: ’حال الجریض دون القریض’ و ’بلغ الحزام الطبیین’ (این دو عبارت مثل گردید). یکی از حاضران گفت برای پادشاه شعر بخوان. گفت ’و ماقول قائل مقتول’ (این عبارت نیز مثل گردید). منذر گفت: قبل از اینکه فرمان کشتن تو را بدهم شعر بخوان. عبید جواب داد ’من عزّ بز’ (این نیز مثل گردید) و پس از آن اشعاری خواند. پس منذر گفت: ای عبید ناچار باید کشته شوی و تو میدانی که اگر پسرم نعمان در روز کیفر خود را نشان دهد از کشتن وی ناگزیرم اما در کشتن تو را بین سه چیز مختار می کنم یا از رگ اکحل خون میگیریم یا از رگ ابجل و یا از ورید. گفت: اگر از کشتن من ناگزیری دستور بده تا می بیارند و بخورم تا بندهایم بمیرد و بیهوش گردم. منذر چنان کرد. پس خون وی را گرفتند تا مرد و غریان را به خون وی آلودند. مدتی بعد از آن مردی به نام حنظله از قبیلۀ طی در روز کیفر بر خلیفه گذشت. خلیفه خواست وی را بکشد او تضرع کرد خلیفه گفت: ناگزیرباید کشته شوی حاجت خود را بخواه تا برآورده شود. گفت یک سال به من مهلت ده پس از آن برمی گردم تا فرمان خود را اجرا کنی. خلیفه پذیرفت و از وی کفیل خواست. وی شریک بن عمرو را کفیل قرار داد و رفت. و پس از یک سال در روز معین نزد خلیفه برگشت خلیفه تعجب کرد و پرسید چرا غدر نکردی ؟ گفت: من وامی دارم که مرا از غدر بازمیدارد. گفت: آن چیست ؟ گفت نصرانیت. خلیفه روش وی را پسندید و او و شریک بن عمرو را آزاد کرد و به لغو کردن آن سنت فرمان داد. و گفته اند سبب نصرانی بودن وی و اهل حیره همین بود. شرقی بن قطامی روایت کند که غریان به سبب زیبایی آنها بدین نام خوانده شده اندو منذر آنها را به تقلید یکی از پادشاهان مصر که غریانی ساخته بود به صورت دو غری بنا کرد. گویند معن بن زائده به غریان گذشت و یکی از آنها را دید که فرسوده و منهدم شده است، این ابیات را خواند:
لو کان شی ٔ له ان لایبید علی
طول الزمان لما باد الغریان
ففرق الدهر و الایام بینهما
و کل الف الی بین و هجران.
(از معجم البلدان به اختصار).
رجوع به تاج العروس و قاموس الاعلام ترکی شود، دو علامت است از علامتهای حمی فید که در شانزده میلی ’فید’ واقع شده است، و راه حجاج از آنها میگذرد و حمی فید مشهور است و علامتهایی داردو شاید درباره همین غریان است که شاعر گوید:
و هل ارین بین الغریین فالرجا
الی مدفع الریان سکنا تجاوره.
زیرا دو قریۀ ’رجا’ و ’ریان’ در همین محل است، و ابن هرمه گوید:
اتمضی و لم تلمم علی الطلل القفر
لسلمی و رسم بالغریین کالسطر.
عهدنا به البیض المعاریب للصبی
و فارط احواض الشباب الذی یقری.
و سمهری عکلی راست:
و نبئت لیلی بالغریین سلمت
علی و دونی طخفه و رجامها.
عدید الحصی و الائل من بطن بیشه
و طرفائها مادام فیها حمامها.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
از بلاد خوارزم و جرجانیه است. (نزهه القلوب ص 258)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان شهرنو بالاولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد. دامنه و معتدل است و 1021 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
نام یکی از دهستانهای 7 گانه بخش سلماس شهرستان خوی در جنوب باختری بخش واقع و یک منطقۀ کوچک کوهستانی میباشد. دهستان گردیان از شمال محدود است به دهستان چهریق و شینطال، از جنوب به صومای و شپیران، از خاور به صومای و حومه و از باختر به شینطال و شپیران. آب و هوای آن تقریباً معتدل و سالم و ساکنین آن مسلمانند. اهالی این منطقه از طایفۀ شکاک میباشد. آب این دهستان بوسیلۀ رود یله زی - که از دهستان شپیران سرازیر میشود پس از خروج از این منطقه به نام زولا معروف است - تأمین میگردد. غیر از این رودخانه، چشمه های گوارا که آب آشامیدنی اهالی از آنها تأمین میشود وجود دارد. دهستان گردیان از 14 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمع نفوس آن در حدود 930 نفر و قرای مهم آن بشرح زیر است: گردیان (مرکز دهستان) ، الیاس و شیوا. در راههای این دهستان تمام پیاده رو و مالرو بوده، فقط یک راه ارابه رو در درۀ شیرانی دارد که آن هم قابل اتومبیل رانی نمیباشد. محصولات عمده آن غلات و محصولات دامی است. صادرات آنها غلات، روغن، پشم و گوسفند است. ارتفاعات مهم این دهستان کوه یونجه لیق است که در قسمت خاوری دهستان واقع شده و ارتفاع آن تقریباً به 2580هزار گز میرسد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَ یِ ءَ)
مصدر به معنی ردی. (ناظم الاطباء). مصدر به تمام معنی های ردی. (منتهی الارب) (ازاقرب الموارد). رجوع به ردی در همه معانی شود
لغت نامه دهخدا
(غَدْ)
چاشت خوار. (منتهی الارب) : الغدیان، المتغدی، یقال: رجل غدیان و امراءه غدیا، ای متغدّ و متغدّیه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اربیان
تصویر اربیان
از جانوران ملخ دریایی میگو از گیاهان: بابونه سگ میگو، بابونه سگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدیان
تصویر ازدیان
آراسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جریدان
تصویر جریدان
دو روز، دو ماه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برلیان
تصویر برلیان
الماس بی رنگ و شفافتراش یافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بردیدن
تصویر بردیدن
از سر راه دور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره چتریان که دو ساله یا پایاست رازیانه و آن دارای انواع است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غدیان
تصویر غدیان
چاشت خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اربیان
تصویر اربیان
((اَ یا اُ))
میگو، بابونه سگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برسیان
تصویر برسیان
((بَ))
پرشیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بردیدن
تصویر بردیدن
((بَ. دَ))
دور گشتن از راه اصلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برلیان
تصویر برلیان
((بِ رِ))
الماس تراش داده شده
فرهنگ فارسی معین