- غذاخوری ((~. خُ))
- مکانی معمولاً سرپوشیده برای خوردن غذا (کافه، رستوران و موارد مشابه)
معنی غذاخوری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناهار خوری خوردنگاه عمل غذا خوردن طعام خوردن، یا اطاق (سالن) غذا خوری. اطاقی (سالنی) که در آن غذا صرف کنند. یا قاشق غذا خوری. قاشقی که بدان طعام خورند. یا میز غذا خوری. میزی که روی آن غذا چینند
خورش خور خورنده غذا، خورنده هر نوع خوراک جز شیر: این بچه هنوز غذا خور نشده است
عمل گیاه خوردن گیاه خوری. گیاه خور. گیاه خوار، علف زار مرتع چراگاه
استنشاق هوا، گردش تفرج (توام با استفاده از هوای آزاد) : گفتم: بیا بسوی شمیران روان شویم تامن دو اخوری کنم و تو هواخوری. (افرعا. جما)
سریانی تازی گشته از فخرا سفال ساز سفالگر
ناهارگاه
دستگاه خورش دستگاه خورد