جدول جو
جدول جو

معنی غاژکرده - جستجوی لغت در جدول جو

غاژکرده
(دَ / دِ)
پنبه دانه از پنبه بیرون کرده و پشم زده و مهیا برای رشتن، ابریشم پاک کرده: اخزری، دستارها از ابریشم غاژ کرده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کارکرده
تصویر کارکرده
مستعمل، کهنه، فرسوده، کارآزموده، کاردیده، مجرب، برای مثال جهان دیده و کارکرده دو مرد/ برفتند و جستند جای نبرد (فردوسی۴ - ۱۲۰۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سازکرده
تصویر سازکرده
ساخته و آماده
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَ / دِ)
گشاده. ضد بسته.
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ)
آماسیده. ورم کرده.
لغت نامه دهخدا
پنبه دانه را از پنبه بیرون کردن و پشم را زدن و مهیا ساختن برای رشتن فلخمیدن حلاجی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاژ کرده
تصویر غاژ کرده
پنبه دانه از پنبه بیرون کرده پشم زده و مهیا برای رشتن
فرهنگ لغت هوشیار
آماده چالاک، کسی که در کارها تجربه دارد و امور را بچستی و چالاکی انجام دهد، کارپرداز پیشکار: (چون فردوسی شاهنامه تمام کرد نساخ او علی دیلم بود و را وی ابودلف و وشکرده حیی قتیبه که عامل طوس بود و بجای فردوسی ایادی داشت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا کرده
تصویر وا کرده
باز کرده گشوده: (هم بر ورق گذشته گیرش وا کرده و در نوشته گیرش) (نظامی)، سرپوش برداشته، گسترده (فرش و جز آن)، جدا کرده، فارغ کرده، چیده، بریده، دست خورده مقابل سر بسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاژ کردن
تصویر غاژ کردن
((کَ دَ))
پنبه یا پشم را برای ریسیدن آماده کردن، غاز کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارکرده
تصویر کارکرده
((کَ دِ))
کارآزموده، باتجربه، کهنه، فرسوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غاژ کرده
تصویر غاژ کرده
((کَ دِ))
پنبه یا پشم زده و مهیا برای رشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارکرده
تصویر کارکرده
مستعمل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
تفجيرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
Inflated
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
gonflé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
膨胀的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
膨らんだ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
надутый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
aufgeblasen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
پھولا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
ফোলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
kujaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
şişmiş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
부풀어 오른
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
מנופח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
nadmuchany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
फूला हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
menggelembung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
บวม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
opgeblazen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
надутий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
inflado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
gonfiato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
inflado
دیکشنری فارسی به پرتغالی