جدول جو
جدول جو

معنی غائر - جستجوی لغت در جدول جو

غائر
(ءِ)
ماء غائر، آبی نهان در زیر زمین. (مهذب الاسماء). مقابل ظاهر، فروشونده و در نشیب فرورونده. (غیاث اللغات). به زمین فرورفته. (آنندراج) ، نشیب. (نصاب) زمین پست. (غیاث اللغات). گود. دورتک، رجل غائر الی جبین، مردی که درون شده باشد استخوان ابروی او. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
غائر
زمین پست، گود، آب فرو رونده زمین
تصویری از غائر
تصویر غائر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غاثر
تصویر غاثر
(پسرانه)
معرب از عبری، نام پسر ارم نوه نوح (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از غائص
تصویر غائص
فرورونده در آب، آنکه در دریا فرو برود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غادر
تصویر غادر
غدر کننده، خائن، بی وفا، عهدشکن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثائر
تصویر ثائر
منتشرشونده، برانگیخته شونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جائر
تصویر جائر
ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غامر
تصویر غامر
زمین بایر و خراب که قابل کشت و زرع نباشد، مقابل عامر، ویران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غابر
تصویر غابر
رونده، گذرنده، گذشته، باقی، باقی مانده، در علم نجوم ستاره ای که از تربیع گذشته و به تثلیث نرسیده باشد یا از تسدیس تجاوز کرده و به تربیع نرسیده باشد
فرهنگ فارسی عمید
(صَ ءِ)
جمع واژۀ صغیره است. رجوع به صغایر و رجوع به صغیره شود
لغت نامه دهخدا
(مَ ءِ)
جمع واژۀ مغاره به معنی غار. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) : در مغائر آن خرد و بزرگ غرق می گشت. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 425)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طائر
تصویر طائر
پرنده، مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضائر
تصویر ضائر
ضرر رساننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عائر
تصویر عائر
درد چشم، خاشاک چشم، گشت زننده، پی سرگردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غامر
تصویر غامر
جای ویران، زمین خراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غادر
تصویر غادر
مرد بیوفا، غدیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غابر
تصویر غابر
باقیمانده، گذشته
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به غایت نهایی. یا علت غائی. علتی است که محرک اول فعل و در وجود ذهن مقدم بر علل دیگر باشد و در وجود خارجی پس از تحقق همه آنها محقق شود. پایانیک فرجامیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غائط
تصویر غائط
پلیدی، نجاست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غائض
تصویر غائض
کم شونده، کاهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غافر
تصویر غافر
آمرزنده گناه، آمرزنده و پوشنده گناه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تائر
تصویر تائر
مداومت کننده، از تور جاری و روان شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دائر
تصویر دائر
برقرار، گردنده گردنده، گردش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خائر
تصویر خائر
ناتوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حائر
تصویر حائر
سرگشته، متحیر، حیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جائر
تصویر جائر
ظالم، ستمکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثائر
تصویر ثائر
کینه کشنده، قصاص کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سائر
تصویر سائر
رونده، روان، جاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زائر
تصویر زائر
زن زیارت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذائر
تصویر ذائر
خشمناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بائر
تصویر بائر
خراب، ویران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغائر
تصویر مغائر
جمع مغاره، از ریشه پارسی مغاک ها دهار ها شکفت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صغائر
تصویر صغائر
جمع صغیره، خرد سالان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غائره
تصویر غائره
مونث غائر: و نیمروز، چرت نیمروز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غائب
تصویر غائب
ناپدید، پنهان، نا پیدا
فرهنگ لغت هوشیار