معنی ثائر - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ثائر
ثائر
- ثائر
- نعت فاعلی از ثور و ثوران، کینه کشندۀ دوست یا خویشاوند. کینه خواهی که آرام نگیرد تا قصاص نیابد. کینه کشنده. قصاص کننده، خشم. غضب. یقال: ثار ثائره، أی هاج، ثائرالرأس، ژولیده و پریشان موی
لغت نامه دهخدا