- عیوق
- ستاره ای سرخ رنگ و روشن در طرف راست کهکشان
معنی عیوق - جستجوی لغت در جدول جو
- عیوق ((عَ یُّ))
- نام ستاره ای نورانی در صورت فلکی ارابه ران در امتداد کهکشان راه شیری، نماد فاصله و دوری
- عیوق
- ستاره ای سرخ رنگ و روشن در طرف راست کهکشان در صورت فلکی ممسک الاعنه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ریختن آب، درخشیدن پایاب، جان دادن
نافرمانی کردن، آزردن پدر یا مادر
عیب ها، نقیصه ها، نقصها، بدی ها، جمع واژۀ عیب
عین ها، ذات ها و نفس ها، ذات هر چیز، چشم ها، چشمه ها، چیزهای آماده و حاضر، بزرگ ها و مهتران قوم، مردان بزرگ و شریف، جمع واژۀ عین
عیون اعمال: شغل های بزرگ، کارهای بزرگ
عیون اعمال: شغل های بزرگ، کارهای بزرگ
عرق ها، ریشه ها، اصل ها و ریشه های چیزی، رگ ها، جمع واژۀ عرق
عروق شعریه: در علم زیست شناسی مویرگ ها
عروق شعریه: در علم زیست شناسی مویرگ ها
رگهای بدن، ریشه ها
مرگ، دیو، پتیار (بلا)، زن پیمان شکن، مادینه بی مهر از ستور، دایه شیر ده دوست داشتن دل بستن، دشمنی کردن از واژگان دو پهلو، بار دار گشتن
برمخش برمیخدن نا فرمانی از زای آوران، بار دار شدن: شتر ماده مادیان بار دار، مادیان نابار دار از واژگان دو پهلو نافرمانی کردن (پدر و مادر را)
شاد مانی
جمع عین، چشم ها چشمه ها شور چشم جمع عین چشمها، جمع عین چشمه ها
نیاز مندی
شیر
جمع عیب، آهوکان آک ها جمع عیب، جمع عیوبات
جمع عناق، بزغالگان ماده
اسپدیس نام بتی در زمان نو آه
Faults
ошибки
Fehler
помилки
błędy
falhas
fallos
défauts
difetti
fouten
kesalahan