سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، سرزنش، سرکوفت، ملامت، زاغ پا، بیغاره، تفش، عتیب، تفشه، طعنه، نکوهش، سراکوفت، تفشل، بیغار برای مثال سه چیزت بباید کزاو چاره نیست / وز آن نیز بر سرت پیغاره نیست (فردوسی - ۴/۴)
سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، سَرزَنِش، سَرکوفت، مَلامَت، زاغ پا، بیغارِه، تَفش، عِتیب، تَفشِه، طَعنِه، نِکوهِش، سَراکوفت، تَفشَل، بیغار برای مِثال سه چیزت بباید کزاو چاره نیست / وز آن نیز بر سرت پیغاره نیست (فردوسی - ۴/۴)
آشکارگی و شهرت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، اسم است از ’عارت القصیده’ هرگاه قصیده بین مردم سائر و متداول گردد. (ازاقرب الموارد). شهرت شعر و قصیده. (ناظم الاطباء)
آشکارگی و شهرت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، اسم است از ’عارَت القصیده’ هرگاه قصیده بین مردم سائر و متداول گردد. (ازاقرب الموارد). شهرت شعر و قصیده. (ناظم الاطباء)
مؤنث عیار. زن فریبنده و حیله باز. (ناظم الاطباء). رجوع به عیار شود: آتش عیاره ای آب عیارم ببرد سیم بناگوش او سکۀ کارم ببرد. خاقانی. عیارۀ آفاق است این یار که من دارم بازیچۀ ایام است این کار که من دارم. خاقانی. ای یار شگرف در همه کار عیاره و عاشق تو عیار. نظامی
مؤنث عیار. زن فریبنده و حیله باز. (ناظم الاطباء). رجوع به عیار شود: آتش عیاره ای آب عیارم ببرد سیم بناگوش او سکۀ کارم ببرد. خاقانی. عیارۀ آفاق است این یار که من دارم بازیچۀ ایام است این کار که من دارم. خاقانی. ای یار شگرف در همه کار عیاره و عاشق تو عیار. نظامی
ازارۀ خانه را گویند و آن از دیوار مقداری باشد از زمین خانه تا بکنار طاقچۀ مرتبۀ پائین که در هنگام نشستن پشت بر آن گذارند. (برهان) (آنندراج). هزارۀ دیوار و جزء تحتانی دیوار و هر چیز که در نشستن بدان پشت دهند. (از ناظم الاطباء)
ازارۀ خانه را گویند و آن از دیوار مقداری باشد از زمین خانه تا بکنار طاقچۀ مرتبۀ پائین که در هنگام نشستن پشت بر آن گذارند. (برهان) (آنندراج). هزارۀ دیوار و جزء تحتانی دیوار و هر چیز که در نشستن بدان پشت دهند. (از ناظم الاطباء)