جدول جو
جدول جو

معنی عیانه - جستجوی لغت در جدول جو

عیانه(دَ بَ)
خبر آوردن برای قوم، جاسوس و عین شدن بر قوم. (از اقرب الموارد). دیدبانی کردن. (دهار) : بعثنا عیانهً، جاسوس فرستادیم تا خبر آرد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، چشم زخم شدن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
عیانه(عَ عَ)
موضعی است در دیار بنی حارث بن کعب بن خزاعه، و نام آن در شعر مسیب بن علس آمده است. رجوع به معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
عیانه
چشم زخم خوردن چشم خورد
تصویری از عیانه
تصویر عیانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیانه
تصویر بیانه
(دخترانه)
نگارش کردی: بهیانه، بهیان، نگا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کیانه
تصویر کیانه
(دخترانه)
منسوب به کیان، پادشاهی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عیانی
تصویر عیانی
آشکار، ظاهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میانه
تصویر میانه
وسط، میان، آنچه در میان چیزی جا دارد، متوسط، محتوا
فرهنگ فارسی عمید
ننگ داشتن، ناخنوش داشتن خورش یا نوشاک را نخوردن بیزاری مرغوایش نیشان یا پرنده (نیشان فال)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میانه
تصویر میانه
مابین، ضد کنار و جانب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عوانه
تصویر عوانه
خرما بن دراز، کرم ریگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنانه
تصویر عنانه
خشک کونی سست کمری، یک پاره ابر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیاده
تصویر عیاده
بیمار پرسی پرسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیانه
تصویر کیانه
کفاله بنگرید به کفاله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیانا
تصویر عیانا
بطور آشکار، به عین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیانه
تصویر طیانه
گلکاری کار گل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صیانه
تصویر صیانه
نگهداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیانه
تصویر شیانه
جزا پاداش مکافات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیانه
تصویر دیانه
از ریشه پارسی دینداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عدانه
تصویر عدانه
گروه، پاره پوست بن دول (دلو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میانه
تصویر میانه
((نِ))
وسط، میان چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میانه
تصویر میانه
متوسط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از میانه
تصویر میانه
Intermediate, Middle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از میانه
تصویر میانه
intermédiaire, milieu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از میانه
تصویر میانه
menengah, tengah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از میانه
تصویر میانه
মধ্যবর্তী , মধ্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از میانه
تصویر میانه
मध्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از میانه
تصویر میانه
intermedio, medio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از میانه
تصویر میانه
промежуточный , средний
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از میانه
تصویر میانه
intermedio, medio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از میانه
تصویر میانه
intermediär, mittel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از میانه
تصویر میانه
tussen-, midden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از میانه
تصویر میانه
проміжний , середній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از میانه
تصویر میانه
pośredni, środkowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از میانه
تصویر میانه
intermediário, meio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از میانه
تصویر میانه
ara, orta
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی