جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عیانی

عیانی

عیانی
آشکار، مقابل نهانی:
چون گشت جهان را دگر احوال عیانیش
زیرا که بگسترد خزان راز نهانیش،
ناصرخسرو،
بر عالم علویش گمان بر چوفرشته
هرچند که اینجا بود این جسم عیانیش،
ناصرخسرو،
، جاسوس، (ناظم الاطباء)، اصلی، غیراندر، غیرناتنی،
- برادر و خواهر عیانی، برادر و خواهر از یک پدر و مادر، (ناظم الاطباء)، در مقابل برادر اعیانی (برادر رحمی)، رجوع به اعیانی شود
لغت نامه دهخدا

ژیانی

ژیانی
ژیان تند و خشمناک و قهرآلود:) که ملکت شکاریست کورا نگیرد عقاب پرنده نه شیر ژیانی (دقیقی گنج سخن 31 1)
فرهنگ لغت هوشیار

اعیانی

اعیانی
آباده: رودر روی زیر سرا (عرصه) هوایی رودر روی زمینی آنچه مربوط به (اعیان) باشد، آنچه مربوط به بنا و ساختمان باشد مقابل ارض. یا برادر اعیانی. برادری که در پدر و مادر با شخص شریک باشد
فرهنگ لغت هوشیار

شیانی

شیانی
نوعی مسکوک زر و سیم که در قدیم در خراسان رواج داشته و آن دینار و درم ده هفت بوده
فرهنگ لغت هوشیار