- عیان
- هویدا، آشکار
معنی عیان - جستجوی لغت در جدول جو
- عیان
- به چشم دیدن، دیدن به چشم، یقین در دیدار، ظاهر، آشکار
- عیان
- رویاروی چیزی را دیدن، بچشم دیدن
- عیان ((ع))
- به چشم دیدن، دیدار، یقین در دیدار و مشاهده، ظاهر، آشکار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چشم زخم خوردن چشم خورد
بطور آشکار، به عین
آشکار، ظاهر
جمع راعی، شبانان، فرماندهان، نگهدارندگان
جمع عین، بزرگان اشراف
ثروتمندان، اشراف، بزرگان، کسی که اخلاقی مانند اشراف و بزرگان دارد، اعیانی، بناها، ساختمان ها، اعیانی، مصالح ساختمان از قبیل سنگ، آجر، چوب، آهن، در، پنجره و امثال آن ها، عین
جمع عین، بزرگان، اشراف، بناها، ساختمان ها، مصالح ساختمانی
گفتار
سرکشی
همسر
ضرر، خسارت
فصاحت و زبان آوری، سخن و گفتار، شرح و تعبیر
جبران
در حال آمدن
بسیار چیره و غالب پاداش و جزا دادن، بحساب رسنده
سیراب، تر و تازه، فراوانی سیراب مقابل عطشان، تر و تازه شاداب جمع رواء
نقصان، ضرر، خسارت و کمی آسیب، صدمه، گزند، آزار
دیگ دهن گشاد
اهل خانه، زن و فرزند
بسیار عیب کننده، بسیار عیب گو
گیاهی فاقد شکوفه و گل که در حوالی کوفه می روید، عشقه، برسیان، پرسیان، پرشیان
دیگ دهان گشاد و پهن، پاتیل، لوید، برای مثال عشق چو مغز است و جهان همچو پوست / عشق چو حلوا و جهان چون تیان (مولوی۳ - ۶۹۰)
زرنگ، چالاک، تردست، دزد
هر یک از عیاران که انسان هایی دلیر و جوانمرد و حامی ضعفا بوده اند، این طبقه در دورۀ عباسی در خراسان، سیستان، بغداد و نواحی دیگر ظهور کردند
کنایه از جسور و بی پروا، کسی که بی پروا زندگی خود را به خوشی و کامروایی می گذراند
هر یک از عیاران که انسان هایی دلیر و جوانمرد و حامی ضعفا بوده اند، این طبقه در دورۀ عباسی در خراسان، سیستان، بغداد و نواحی دیگر ظهور کردند
کنایه از جسور و بی پروا، کسی که بی پروا زندگی خود را به خوشی و کامروایی می گذراند
هر چیزی که به نیمۀ عمر خود رسیده باشد، آنکه نه پیر باشد نه جوان، میان سال، پاسبان و مامور اجرای حکم دیوان قضا و حسبت، شخص فرومایه
تر و تازه، شاداب، مقابل عطشان، سیراب
ترک طاعت، عدم انقیاد، نافرمانی، سرپیچی
اعمی ها، کورها، نابیناها، جمع واژۀ اعمی
پناه بردن، پناه گرفتن، ملجا، پناه، پناهگاه
سخن گفتن، فصاحت، زبان آوری، سخن، شرح، تعبیر، در علوم ادبی علمی که دربارۀ بیان معنای واحد به شیوه های مختلف و بر پایۀ تصویرسازی مانند استفاده از تشبیه، استعاره و کنایه بحث می کند